امير افضلي ننيز

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود به امام زمان مهدی موعود و نایب برحقش امام امت خمینی بت شکنی که با رهبری ها خویش ما را از زیر بار یوغ استعمار و استکبار رهانید و بسوس نور و نورانیت که همان خط سرخ کربلاست سوق داد و با درود فراوان بر خانواده های محترم شهدا که ما مدیون خون آنها هستیم و با سلام به رزمندگان اسلام که یار و یاور امام و اسلام هستند وصیت نامه خود را آغاز می کنم. در آغاز از خداوند تعالی می خواهم که به شما همسرم و فرزندانم اجر و مزد عنایت فرماید تا در شهادتم صابر باشید. اکنون که من این وصیت نامه را می نویسم بسوی کربلای اباعبدالله روانه ام چون امام حسین(ع) در هزار و چهارصد سال پیش ندای استمداد سر داد اما امروز به ندای او لبیک می گوییم. می گوییم ای امام حسین(ع) اگر ما آن روز نبودیم امروز هستیم که تو را یاری کنیم و به ندای هل من ناصر ینصرنی تو لبیک بگوییم ما امروز می گوییم ای امام حسین(ع) ما اهل کوفه نیستیم تو تنها بمانی، دین تو تنها بماند، ما امروز از مال و جان خود می گذریم و دین تو را یاری می کنیم.
ای فرزندانم اگر ما به کربلای امام حسین(ع) نرسیدیم شما که انشاالله خواهید مشرف شد بخصوص سلام من عاصی سر تا پا تقصیر را به حضورش عرض ادب کنید و سلام مرا برسانید. آقایانی که وصیت نامه مرا می شنوید یا می خوانید بدانید که دنیا فریبنده است و انسانها را فریب می دهد شما سفر پرخطری را در پشت سر دارید باید به فکر فردا بود و اما ای فرزندان عزیزم آگاه باشید که عمر خود را گذراندیم مگر بقول حافظ که می گوید مگر از قضا خط امان گرفته ای ناشکری خدا را (نکنید) و صابر باشید که خدا صابران را دوست می دارد و امید است این چنین باشد من خوشحالم که هر سه نفر شما قرآن می خوانید و از شما می خواهم که هر شب جمعه یک سوره قرآن برای من و پدر بزرگتان بخوانید و در انتها من همه شما را بدست خدای واگذار می کنم و با شما خداحافظی می کنم خدا یار شما – والسلام

یکم آذر1306 در روستای ننیز از توابع شهرستان بافت زاده شد پدرش عبدالرضا (فوت1349) و مادرش شرف نام داشت خواندن و نوشتن را در مکتب آموخت سال 1337 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و دو دختر شد کشاورز بود به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت هجدهم تیر 1363 در بیمارستان شهید باهنر کرمان بر اثر صدمات قطع نخاع به شهادت رسید مزار وی در زادگاهش واقع است.