حسن اميري هرمزآباد

نــام :
حسن
نـام خـانوادگـی :
اميري هرمزآباد
نـام پـدر :
محمد
تـاریخ تـولـد :
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده مهربان
به نام الله پاسدار حرمت خون شهداء و به نام آنکه خلق مسلمان در انتظار ظهور بابرکت اوست تا با آمدن بزرگوار، جهان پر نور الهی گردد و با نام پربرکت و پیامبرگونه رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران بت شکن زمان خمینی عزیز و با نام پدر و مادر مهربانی که توانستند این چنین فرزندی را در دامن خود پرورش دهند نامه خود را شروع می کنم.
پدر و مادر و اهالی بهجت آباد امین سلام علیکم و رحمه الله: امیدوارم که همگی در پناه امام زمان(عج)  محفوظ باشید. باری اگر جویای حال اینجانب خدمتگزار اسلام و امام را خواسته باشید به حمدالله تاکنون که این نامه را می نویسم صحیح و سالم هستم و هیچ گونه ناراحتی ندارم جز دوری وجود پربرکت شما، باری پدر و مادر عزیز من در حالی این نامه را می نویسم که شاید چند ساعتی دیگر در این دنیای فانی نباشم و بشتابم به سوی معبود اصلی و الهی و این دنیا که پر از حرکات و مشاهدات غمگین است، رها سازم. پدر و مادر گرامی می دانم که از من راضی هستید که قدم در راه خدا گذاشته ام اما راضی تر بشوید و این فرزند حقیر و کوچک خود را حلال کنید که اگر خدا شهادت را نصیب من کرد در پیش امام حسین(ع) و شهدا دیگر روسفید باشم و پدر و مادر و برادران و خواهران بهتر از جانم شما را به خدا قسم مرا حلال کنید و از تقصیرات من گنهکار بگذرید و این نصیحت را از من بشنوید نمازهای خود را طولانی و روزه های خود را پربرکت و زندگی خود را علی وار بگذارید و این نصیحت هم به نوجوانان عزیز روستای بهجت آباد که برادران عزیز دعاهای توسل و کمیل و غیره را از یاد مبرید و همیشه دعا کنید که اسلام پیروز گردد و این نصیحت هم به برادران و خواهران خود که برادران هر چه کردید دست به معنویات بزنید و در عمق آن فرو روید و به مادیات مپردازید که به گمراهی کشیده می شوید. پسر دایی عزیز علی وقتی به هر حال به رفسنجان رفتی و من در مدرسه نبودم یادی از ما بکن و مرا ببخش و بکوش تا هر چه بیشتر علم کسب کنید و به دیگران هم یاد بدهید و نصیحت مرا قبول کن که انشاالله پیروزی از آن اسلام است.
پدر و مادر گرامی از قول من به تمام اقوام و خویشان سلام برسانید و من چون جای نوشتن را ندارم از ذکر اسامی آنها معذورم و سلام مرا به همه آنها از جمله رضا زندی و خاله که برای من زحمتها کشیده اند برسانید و هر که از دوستانم سراغی از من گرفت او را سلام برسانید و بگویید که به پیش معبودش شتافت و شما تا می توانید راه او را ادامه دهید. در پایان سلام مرا به اهالی بهجت آباد امین برسانید. اگر این نامه زودتر از جنازه پرپر شده ام به دست شما رسید این وصیت را دارم که مرا پهلوی باشا و ننه جان و عمویم خاک کنید در آخر اگر من شهید شدم در مرگ من گریه نکنید چون من ارزش گریه را ندارم و شما برای امام حسین(ع) و یارانش گریه کنید. خداحافظ. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.4/5/1362- ساعت 7:40 دقیقه- موقع نماز مغرب به افق دهلران

بیوگرافی

دوم شهريور 1344، در روستاي كشكوئيه از توابع شهرستان رفسنجان متولد شد. پدرش محمد، كشاورز بود و مادرش حيات ‌نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند، به عنوان بسيجي‌در جبهه حضور يافت. هشتم مرداد 1362، در مهران به شهادت رسيد. پيكر وي بر اثر ماندن در منطقه متلاشي‌شد و پس از تفحص سال 1373، در بهجت‌آباد رفسنجان به‌خاك‌سپرده شد.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1362/05/08
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
مهران
عـملیـات :
والفجر3
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *