حسن تردست

نــام :
حسن
نـام خـانوادگـی :
تردست
نـام پـدر :
حسين
تـاریخ تـولـد :
1341
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم
اشهد ان لا اله الا الله و محمد رسول الله و علی ولی الله
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ . تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ
ای کسانیکه ایمان آورده اید آیا دلالت کنم شما را به تجارتی که نجات دهد شما را از عذاب دردناک . ایمان بخدا و رسولش و جهاد کنید در راه خدا با مالها و جانهایتان.
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و پیغمبرانش و امامانش و با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب نجات دهنده امت و با سلام بر حافظان انقلابش رزمندگان اسلام و سلام بر ارواح طیبه شهدا و شهیدان زنده. اینک که قلم در دستم روی کاغذ می لغزد به یاد می آورم که چندین دفعه قلم بر دست گرفتم وصیت نامه نوشتم و لکن این […] الهی نصیبم نشده امیدوارم که دفعه آخری باشد که قلم در دست گرفته و وصیت نامه را می نویسم. برادران و خواهران و ملت شریف ایران اکنون که از دل سنگر به عنوان برادر حقیر شما مشغول نوشتن وصیت نامه هستم به شما وصیت می کنم که در تمام کارهایتان اخلاص داشته باشید و الله را در نظر بگیرید و وحدت کلمه را حفظ کنید مبادا در بین صفوف شما تفرقه ایجاد شود که گفتار صریح قرآن است که می فرماید واعتصمو بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا (به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید) و ندای امامان را لبیک گوید مبادا دست از امام بردارید و در تمام حالات متوجه باشید که خدا ناظر اعمال ماست این همان کاری است خودم انجام نداده ام و مبارزه را ادامه دهید تا در عالم از ظلم اثری نباشد.
بارخدایا از تو مخواهم که گناهان مرا ببخشی و با اینکه لیاقت ماندن در صفوف رزمندگان مخلص را نداشتم مرا در صفوف آنها قرار دادی تا در راه تو و دین تو جهاد کنم تو را شکر می گویم و در همه حال رضایم به رضای تو زیرا امام خمینی در آخرین لحظات عمرش فرمود الهی رضائی به رضائک. ما هم که درس ایثار و شهادت را از او آموخته ایم در همه حال راضی به رضای تو هستیم. بارخدایا از تو می خواهم در اثر سستی و سهل انگاریهایی که موجب ترک واجبات و انجام محارم و مکروهات شده و باعث این شد که نتوانم به احکام تو عمل کنم مرا ببخش و عفوم کن زیرا طاقت عذاب تو را ندارم و انا عبدک الضعیف و الذلیل. بار خدایا از تو می خواهم که مرا آنچنان کنی که خود می خواهی نه آنطوری که خودم می خواهم.
و سلام بر تو پدر و مادر مهربانم
و اما سخنی چند با پدر و مادر عزیز و مهربانم. تو ای پدر مهربانم از اینکه مرا طوری تربیت کردی تا بتوانم در راه خدا بجنگم و در صف مبارزان راه الله قرار گیرم از تو تشکر می کنم و زحمات تو را هیچگاه فراموش نخواهم کرد و بدان که اگر به خاطر دفاع از سلام و جمهوری اسلامی نبود حاضر نبودم حتی لحظه ای تو را ترک کنم و از کنارت دور باشم. امیدوارم آزار و اذیتهایی که از من به شما رسیده مرا ببخشید و عفوم کنید تا خدا هم مرا ببخشد. و اما ای مادر عزیز و مهربانم میدانم که در فراق من می سوزی و می نالی ولی چاره ای نیست (زیرا جرم ما این است که گفتیم اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان امیرالمومنین علی ولی الله و الله اکبر خمینی رهبر). باید زینب وار صبر کنی و سستی در دل راه ندهی و باز از تو می خواهم بخاطر زحماتی که در تربیت من کشیدی کمال تشکر را دارم و از اینکه من نتوانستم فرزند خوبی برای شما باشم مرا ببخشید تا خدا هم مرا ببخشد. و اما ای برادران عزیز بعد از سلام امیدوارم که سلاح مرا برگیرید و به صفوف رزمندگان اسلام بپیوندید و از آنچه موجب تفرقه امت دست بردارید و مرا بخاطر کج‌رفتاریهایم ببخشید. و ای خواهران عزیزم ضمن سلام به شما امیدوارم که در فراق من زینب وار صبر کنید و اندوهی به دل راه ندهید که وعده خدا […]  تحقق حکومت عدل الهی است نزدیک می باشد و ای خواهران و برادران و پدر و مادر مهربانم مبادا بر فراق من گریه کنی و لباس مشکی بپوشی تا شاید موجب این شود که مورد شفاعت امام حسین(ع) قرار گیریم و از شما عاجزانه می خواهم که بعد از شهادت من هیچگونه توقعی از دولت نداشته باشید و بخدا راضی نیستم حتی یک تومان از دولت به عنوان این که خانواده شهید و یا اقوام شهید هستید بگیرید زیرا چیزی که در راه خدا داده اید عوضش را نگیرید و صبور باشید. و در آخر از دانشجویان عزیز و همکاران محترم این انتخابگران شغل انبیا می خواهم که سلاح جنگ برگیرید و تا آزادی قدس و تحقق حکومت مهدی(عج) در سراسر جهان از پای ننشینید و اگر در سنگر علمی هستید شاگردانی مومن تربیت کنید و اجازه ندهید منافقین و معلمین منحرف در کنار شما جای گیرند و از شما دانشجویان و اساتید محترم می خواهم که مرا ببخشید. و برادر عزیزم از تو می خواهم که قرضهایی که بر گردنم است و لیست آن در کمد در درفترچه ای که در ساک همراهم است با فروش موتور بدهید و یک ماه روزه و یک سال نماز قضا چنانچه برایتان مقدور باشد برایم بگیرید. والسلام . به امید پیروزی حق . 63/12/16

بیوگرافی

دوازدهم فروردین 1341،در شهرستان کوهبنان به دنیا آمد. پدرش حسین و مادرش شهربانو نام داشت. دانشجوي‌ سال دوم مقطع کاردانی بود، به‌عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و یکم ‌اسفند 1363، در شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1363/12/21
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
شرق دجله
عـملیـات :
بدر
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *