حمداله قنبرمالكي

نــام :
حمداله
نـام خـانوادگـی :
قنبرمالكي
نـام پـدر :
درويش
تـاریخ تـولـد :
1346
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه
بیوگرافی

بسمه تعالی
ولئن قتلتم فی سبیل الله اومتم لمغفره من ا… و رحمه خیر مما یجمعون
آیه 157 از سوره ال عمران
شهید حمدالله قنبر مالکی در فروردین ماه 1346در شهرستان جیرفت متولد و دوران کودکی خود را در خانواده ای فقیر اما دارای روحیه عالی معنوی سپری کرد. در سن هفت سالگی پا بمدرسه نهاد و تا سال اول راهنمایی را با موفقیت طی کرد. و پس از پایان سال پنجم ابتدایی وی که در محیط خانواده با مشکلات مختلفی روبرو شده بود به علت بیمار شدن پدرش مدرسه را ترک گفت و همه تلاشش را متوجه معالجه وی ساخته بود و از هیچ کوششی در جهت رفاه خانواده دریغ نمی کرد. در این زمان بود که مسئولیت اجتماعی و خانوادگی را نیز پذیرا شد و با شغل کارگری مخارج خانواده اش را تأمین می کرد شهید دارای روحیه عالی اسلامی و معتقد به تمامی اصول اخلاقی و موازین شرعی قرآن بود. خوش اخلاق بودن و مهربانی را از ویژگیهای ممتاز او بود عشق به اسلام و قرآن در دوران انقلاب در درون او شعله ورتر شده بود و مرتباً با خواندن کتابهای مذهبی در جهت رشد فکری و اخلاقی خود تلاش می کرد.
حمدالله در ضمن پرورش فکر خود اهمیت زیاد به تربیت جسم و روح خود می داد و یکی از علاقمندان به ورزش بود و در مسابقات مختلف شرکت می کرد تا جایی که در مسابقات دوچرخه سواری و در میدانی نیز رتبه اول را کسب کرد.
شهید با وجود سن کمی که داشت یکی از با نفوذترین افراد خانواده بود تا جایی که افکار وعقاید اسلامی خود را محرمانه به افراد خانواده منتقل می کرد و همه را دعوت به اخلاق و اعمال مذهبی مخصوصاً شرکت در نماز جمعه و جماعات میکرد. اهمیت زیادی به روحانیت می داد و کسی بود که امام عزیز را با تمام عظمتی که داشت شناخته بود و او را پیشوایی عادل و آگاه و پدری مهربان و اطاعت از او را واجب می دانست. شهید قنبر مالکی با روحیه سلحشوری که داشت از همان اوایل جنگ این مسئله مهم می اندیشید و در صدد راهی بود که هر چه سریعتر خود را به جبهه های جنگ برساند. وی برای چهارمین بار مشتاقانه چون عاشقی جان سوخته پر و بال گرفت و خود را بسرزمین عاشقان رساند.
شهید از همان دیار دور نیز در نامه هایش به مانند همیشه با نصایح خود جای خالیش را پر میکرد و از هر گونه محبت و احترام دریغ نمی ورزید حمد الله در چهارمین سفر الهیش هجرتی بزرگ را آغاز کرد و در سرزمین خون و لاله جزیره مجنون معبود خود را پس از سالها هجران و دوری یافت و تمامی هستی خود را به یکباره و در یکلحظه فدای او ساخت و به آرزوی دیرینه اش که همانا شهادت بود دست یافت
او خوشبختی ابدی را بدست آورد.
آری حمد الله بخون غلطید تا شاهدی دیگر در مقابل ما دنیا دیده گان شود که چه از پا نشسته اید برخیزید، و علم اسلام را بر گیرید و ندای هل من معین حسین را جواب دهید و به هر اندازه که توان دارید بر دشمنان اسلام بتازید.
(باشد که راهیان این شهیدان بخون خفته باشیم)
خدایا
خدایا
امام عزیزمان را سلامت و رزمندگان اسلام را نصرت و مسلمین را عزت بدار
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1362/01/23
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
جزيره مجنون
عـملیـات :
نامشخص
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *