حمید یوسفی غلام حسین نژاد

نــام :
حمید
نـام خـانوادگـی :
یوسفی غلام حسین نژاد
نـام پـدر :
محمدحسین
تـاریخ تـولـد :
1339/02/15
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم ازگرو هبان دو م پیاده به اعضای خانواده محتر م و عزیزم (انا لله وانا علیه راجعو ن ) حضور محتر م پدر عزیز و بزر گوار م سلام امید وارم که حالت خوب با شد و هیچگو نه نارا حتی و کسالتی نداشته باشید باری پدر عزیز م اگر در این مدت بیست سال عمری که از خدا گر فته ام و درزیر سایه شما زندگی کر ده ام و با چه رنج ها و مشقت ها یی من رابزرگ کر ده اید اگر رو زی از د ست من نارا حت شده اید که می دانم خیلی شما را اذیت کر ده ام امید عفو دارم و ازشما می خواهم که من را ببخشیدو حلالم کنید. خد مت مادر عزیز ومهربانم سلام عرض می کنم و امید وارم که حالت خوب با شد واصلا ” نارا حت نبا شی آخرقسمت بو د که در راه خدا شهید بشو م مادر م شما خیلی به گر دن من حق داری که از اوان کود کی و تا حالا که به این سن رسیده بو د م خیلی برای من زحمت کشیدی و اگر بعضی و قتها شما را نا را حت کردم و از د ست من رنجیده خا طر شده اید امیدوار م که من را ببخشید و حلالم کنید وبرای من گریه نکنید. خد مت خواهرا ن خود فا طمه و عصمت و صدیقه وبتو ل و طا هره سلا م عر ض می کنم و امید و ار م که حال همگی شما خو ب با شد و از خدا وند متعال می خواهم که همیشه سالم و خو شحال باشیدباری اگر هر کدا م ازشما ازد ست من نارا حتی کشیده اید وازد ست من نارا حت شده اید امیدوارم که من را ببخشید قسمت این بو د که من در جبهه جنگ کشته بشو م که این آرز وی من بو د . حضو ر محتر م برادرا ن عزیزم احمد که خیلی دوستش دا شتم و مجید برادرعزیزم سلام عر ض می نمایم .و امیدوار م که حالتان خو ب با شد و هیچگو نه کسالتی ونارا حتی ندا شته باشید. باری اگر رو زی از من نارا حت شده اید امید وار م که من را عفو کنید و حلالم کنید خدا وند این طورمی خواست . خد مت دا ماد های عزیزم حسین و عباس سلا م عرض می نمایم وامیدوارم که حلالم کنید . خدمت زن برادرم نصر ت وبچه ها سلا م عرض می کنم و امید وار م که من را ببخشید . خد مت تما می اقوام و خو یشا وندا ن و دوستان و همسا یگان سلا م عر ض می کنم و امید وارم که اگرازمن نارا حتی دیده اید من را ببخشید و حلالم کنید . خو ب من که دراین د نیا چیزی ندا شته ام و آن اندک چیز ها یی که دارم بنو یسم که چکارش کنید حقوق و پو لی را که ارتش می د هد همه اش را پدرم بگیردو هرطو ر که خودش صلا ح می بیند خر ج کند بعئ یک خانه ای دار م که قسمتی از ان حال من بود که سهم خودم را البته با اجا زه همگی شما به برادر بزرگم احمد می بخشم . و مقداری پو ل به مبلغ 2500تو مان از علی خان می خواهم که ان را نمی خواهد ازش بگیرید دیگر چیزی ندارم و یک قالی دار م که آن را هم به مادرم می دهم تا جهاز خواهر کو چکم بکند . دیگر خبری برای گفتن ندارم قسمت این بود که در جنگ کشته شو م و من همیشه از خدا وند می خواستم که اگر قسمت من این است که در جوا نی بمیر م چه بهتر که در جبهه بمیر م نه دررختخواب . برای همیشه از شما خدا حافظی می کنم . خدا حافظ

بیوگرافی

حمید، پانزدهم اردیبهشت‌ماه سال 1339 در شهر كرمان چشم به جهان گشود. پدرش محمدحسین و مادرش صغری نام داشت. او تا چهارم ‌متوسطه درس‌ خواند. حمید ارتشی بود و سرانجام یازدهم شهریورماه سال 1360 در سرپل‌ذهاب‌ شهید شد.

پیكر وی مدت‌ها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص سال1361، در گلزار شهدای کرمان قطعه 1، ردیف 13، شماره 39 به خاک سپرده شد.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1360/06/11
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
گیلان غرب
عـملیـات :
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
گلزار شهدای کرمان
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
1
ردیـف :
13
شـماره :
39

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *