داوود بقایی

بسم الله الرحمن الرحیم
کسی که طلب کند مرا می یابد مرا و کسی که یافت مرا می شناسد مرا و کسی که شناخت مرا عاشق می شود مرا و کسی که عاشق من شد عاشق او می شوم و عاشق کسی که شدم می کشم او را و کسی را که کشتم بر من است جزای او.
با سلام به امام زمان(عج) و نایب برحقش امام خمینی و درود بیکران به روان پاک کسانی که با جان و مال خود در راه خدا پیکار کردند و کشته شدند و با خون خود ستونهای اسلام را پایه گذاری کردند اما ما که باید روزی تسلیم مرگ شویم و آنهم چه مرگی. شاید چه زجرها بکشیم تا بمیریم. چه بهتر در راه خدا بمیریم و آن چه را خداوند وعده کرده است دریافت کنیم و بار گناهانمان کمتر باشد. مگر نه آنکه خداوند فرموده ان الجهاد باب من ابواب الجنه (بدرستی جهاد دری است از درهای بهشت) اما ای پدر و مادر شما اگر چه می دانم زحمت های فراوانی به پای من کشیده اید و من نتوانسته ام ذره ای از محبت های شما را جبران کنم از اینکه فرزندتان را در راه خدا داده اید انشاالله در روز رستاخیز در پیشگاه باریتعالی روسفید هستید و خوش بحال شما که این سعادت نصیب شما شده و جان خود را با خدای خود معامله کردید و در این معامله نفع با شماست. از جوانها بخواهید که جبهه ها را تقویت کنند و آنجا را خالی نگذارند . مگر سردار شهید کربلا نبود که طفل شش ماهه خود را به میدان نبرد فرستاد. آیا خون ما از آنها رنگین تر است. شهیدان ما با فروختن حیات خود به خداوند حیات آخرت را خریداری کرده اند و من هم از روزی که وارد جبهه شدم و در امر جنگ ثبت نام کرده ام گفتم که این زندگی دیگر مربوط به من نیست این بدن مال من نیست. من این بدن را فروختم و امضا هم کردم. اکنون وقت آن رسیده است که خداوند ماموریتی را که به کوهها و زمین و دریاها و دشت ها داده و آنها نتوانسته اند از عهده ماموریت خویش برآیند ما آن را انجام دهیم و ما که سربازان حجت او در روی زمین هستیم و با شهادت و خون خود درخت برومند اسلام را که با خون حسین(ع) و رهروانش بنا شده آبیاری می کنیم و چه خوب است که من از عهده این ماموریت به خوبی برآمدم و در پیشگاه خداوند روسفید هستم. انشاالله دفاع از اسلام مسئولیتی است که بر دوش همه سپرده شده که بعضی از مردم با پیروی از سرور آزادگان حسین مظلوم(ع) این مسئولیت خطیر را به خوبی به پایان می رسانند و انشاالله با یاری خداوند تبارک و تعالی این عملیاتی که در پیش است با موفقیت انجام گیرد یعنی پیروزی و سرافرازی پدر و مادر عزیزم و همشهریان عزیزم باشد و در پایان از همه دوستان التماس دعا دارم و به هر کس که بدی کرده ام امیدوارم که مرا ببخشند به امید ادامه دادن خط سرخ شهادت . والسلام

بيستم آذر 1340، در شهر راور از توابع شهرستان كرمان چشم به جهان گشود. پدرش علي‌اكبر، كارگر شهرداري بود و مادرش زهرا نام داشت. تا پايان مقطع راهنمايي درس خواند. شاگرد راننده بود، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست‌ و دوم اسفند 1362، در جزيره‌مجنون بر اثر اصابت ‌تركش به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.