سعدالله زمزم

بسم الله الرحمن الرحیم
وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ
خداوند در قرآن چنین به ما بشارت می دهد که ای انسانها ما اراده کردیم تا بر ضعیف شدگان روی زمین منت نهاد و آنها را وارثین خود قرار بدهیم چنانکه خداوند در این آیه شریفه می فرمایند ضعیف شدگان یعنی ای انسانها ما شما را ضعیف و فقیر خلف نکردیم بلکه عده ای استعمارگر از شما بهره کشیدند و خود را غنی و شما را حقیر و ضعیف کردند برای مومنان به پا خیزید و این بندهای استعمار و استعمار بندگی و بردگی را از دست و پای خود باز کنید و بر علیه این استعمارگران به جهاد برخیزید که خدا به یاری شما تواناست و نکته قابل توجه دیگری که در این ایه نهفته است تاکید خدا بر این است که حتما و حتما مستضعفین وارثین روی زمین خواهند بود و اینک وقت آن رسیده است که به پا خیزم و با کافران جهاد کنم تا پیروزی نهایی که چه بکشم و چه کشته شوم در هر دو صورت پیروزم هم اکنون از کربلای ایران با شما سخن می گویم از میان آتش خون از صحنه مبارزه بین حق و باطل اسلام و کفر با شما سخن می گویم از جایی که بین ما و خدا یک ترکش خمپاره و یا یک گلوله آتشین و بیش نیست که ما بتوانبم به لقاالله بپیوندیم تنها عاملی که باعث رفتن من به جبهه شد فقط به یاری دین خدا شتافتم و همچنین خواستم بفریاد هل من ناصر ینصرنی حسین بن علی(ع) که در صحرای گرم کربلا و روز عاشورا سر داد لبیک بگویم و عاشقانه لبیک گفتم و بسوی معشوقم شتافتم پس ای پدر و مادرم از شما معذرت می خواهم که نتوانستم جبران زحمات شما را بنمایم  انشاالله که عفوم کرده اید تقاضامندم که پس از مرگم شما قطره اشکی نریزید و شاد باشید تا در شادی منهم سهیم باشید شما ای پدر و مادر و خواهرانم و اقوامم بجای گریه باید مسرور بر سر مزارم بیایید و سوره ای از قرآن برایم بخوانید و چند بار با صدای بلند پسر فاطمه را صدا بزنید تا که فریادمان برسد همه با هم یابن الحسن یابن الحسن یابن الحسن.
به امید پیروزی حق بر باطل بر تمام جبهه ها . من که به دیدار معشوق شتافتم خواهشمندم اگر برایتان امکان دارد جسد مرا در جواران دفن بنمایید و همچنین اگر برادرم مختار جلالی به شهادت رسید شما را به خدا ما را در جوار یکدیگر دفن کنید چونکه واقعا به یکدیگر علاقه داریم. کل یوم عاشورا کل ارض کربلا. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. کوچکترین موجود خدا سعدالله زمزم. 1361/4/10
خدایا گواه باش که من و برادرم زمزم برای یک هدف و در یک جبهه بر علیه کفر جهانی به سرکردگی آمریکای جهانخوار و ایادی آن می جنگیم و شهادت در راه خودت را نصیب هر دوی ما بگردان و ما را در دو دنیا از یکدیگر جدا مکن. آمین یا رب العالمین.

يكم خرداد 1339، در روستاي روسكين رابر از توابع شهرستان بافت چشم به جهان گشود. پدرش عبدالله و مادرش شهربانو نام ‌داشت. تا دوم‌ ابتدايي درس ‌خواند، به ‌عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. دهم شهريور 1360، در كرخه بر اثر اصابت تركش به‌ شهادت رسيد. مزار وي در روستای زمين انجير تابعه شهرستان زادگاهش ‌واقع است.