بسم رب الشهداء
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیا عند ربهم یرزقون مپندارید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند، بلکه آنها زنده هستند و نزد خدای خود روزی می خورند.
مادر و پدر عزیزم و همسر مهربانم و فرزندان نو گلم عزیزم و خواهران و برادرانم از اینکه رفتم در نزد خدای خود و شما را تنها گذاشته ام، خب باید کسانی باشند که راه حسین را ادامه بدهند، این را شنیده اید که امام حسین می فرماید:«هل من ناصرٍ ینصرنی؟» آیا کسی هست که مرا یاری کند؟ و اگر خداوند تبارک و تعالی و امام حسین (ع) بفرمایند به ندای امام امت خمینی بت شکن لبیک گویم. این نصیحت به فرزندان دلبندم شهرام جان و خسرو جان سفارش می گیرم که انشاءالله همین که به سن 12 سالگی رسیدید لحظه ای از نماز خود غافل نشوید و نمازهای قضای پدر حقیر خودشان را بخوانند. این تذکر به مادر و پدر و همسر مهربانم و اقوام می دهم اگر روزی شد که خدا شهادت را نصیبم کرد و جنازه من حقیر را به محل آوردند شادکامی کنید و نزد خدا دعا کنید که این شهید بی قابل را از ماهاقبول بفرما. در روایتی شنیدم که هر شهید می تواند دست 40 نفر از قبیل پدر و مادر و برادر و خواهر و همسرو فرزند را در روز قیامت بگیرد. البته فرزندم شهرام جان مبلغ 500 تومان از فرمانده سپاه برادر حاجی حانم ناروئی قرض کردم و به ایشان نپرداختم. قرض را بپردازید و در ضمن تعداد 30،40 جلد کتاب دینی در منزل دارم می توانید آنها را در مسجد جهت خرج تحویل نمایید برای مطالعه که استفاده نمایند و در زمانی که فرزندم اگر خدا خواست و شهید شدم و جنازه ام را آوردند یک جلد قرآن که در منزل است به آنهایی که جنازه ام را آورده اند به یک نفر ایشان قرآن را به عنوان هدیه تقدیم کنید.
و در ضمن فرزندم نامه هایی برایتان فرستاده بودم و بدهکاری خود را در نامه شرح داده بودم که تمام بدهکاریهایم را بپردازید و این را هم خدمتتان یادآوری میکنم در موقع خرج فاتحه خوانی، خرج از کسی نباشد از خودتان باشد و پول هم به هیچ وجه جمع آوری نکنید. در دین اسلام به نظر من حقیر رواج نیست و فقط اگر چنانچه از سپاه حقوقی دادند می گیرید و خرج من بکنید و اگر می توانید وسیله های فروخته را بفروشید و صرف خرج من حقیر بنمایید متشکرم والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته. خداوند حافظ شما و نگهدار شما باشد. امیدوارم که ادامه دهنده راه امام حسین (ع) و به فرمان امام باشید.
دوم بهمن 1328، در روستاي دهگاوي چاهدگال از توابع شهرستان بم به دنيا آمد. پدرشحسين، شاغل ژاندرمري بود و مادرش گل بيبي نام داشت. تا پايان مقطع ابتدايي تحصيل كرد. سال 1356، ازدواج نمود و صاحب دو پسر شد. پاسدار بود، يكم شهريور 1360 ، در كرخهنور بر اثر اصابت گلوله به شكم، شهيد شد. مزار وي در روستاي حسن آباد تابعه شهرستان زادگاهش واقع است.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه