عزت الله افروز

بسم الله الرحمن الرحیم
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا
برخی از آن مومنان بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا وفا کردند پس برخی بر آن عهد ایستادگی کردند (تا براه خدا شهید شدند) و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند.
 با درود و سلام بر دوازدهمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت مهدی موعود(عج) و با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی و با درود بر شهیدان که خون آنها بر صحراهای گرم جنوب و تخته سنگهای غرب ریختند تا اینکه مظلومیت انقلاب اسلامی را ثابت نمایند. خداوندا تو خود شاهد و ناظری که من از روزی که قدم به جبهه نهادم از روی هوا و هوس به جبهه نیامدم بلکه به  خاطر خداوند و برای یاری اسلام عزیز و پاسخ به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان . خداوندا تو را سپاس می گوییم که ما را همراه با چنین عنصری با چنین رهبری عالیقدر به وجود آوردی تا بتوان برای اسلام مسلمین خدمت نماییم. دوست عزیز من  توقف هر گام شما در راه خدا باعث خواهد شد که مستکبرین سدی در مقابل جمهوری اسلامی به وجود آوردند و به پشت خمیده مستضعفین سوار شوند. خواهرم حجاب تو کوبنده تر از خون من است با رعایت حجاب خود مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب بکوبید و برادران عزیزم اگر من شهید شدم و اسلحه ام به زمین افتاد شما هستید که باید اسلحه من را از روی زمین بردارید و با دشمنان روبه صفت بعثی بجنگید و انتقام خون من و دیگر عزیزان را از این بعثیان کفرصفت بگیرید و مادرم اگر که من شهید شدم در شهادت من صبر پیشه کن و در شهادت من گریه مکن  که خداوند صابرین را دوست دارد زیرا با گریه کردن تو در شهادت من منافقان سو استفاده می کند با گریه کردن تو دشمنان اسلام خوشحال می شوند اما اگر گریه نکنید دوستان اسلام خوشحال اما دشمنان اسلام ناراحت . در این عصر مرگ در بستر ننگ است برای جوان ایرانی که شب در بستر بمیرد در این عصر که تمام دشمنان اسلام توطئه بر علیه اسلام می کشند که اسلام را نابود سازند باید از جان و مال و هستی خود گذشت و در راه اسلام جهاد نمود چون خداوند در قرآن می فرماید جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند آن در را به روی افراد مخصوص می گشاید.
اگر باشد که من آخر بمیرم – نمی خواهم که در بستر بمیرم× میان آتش و دود و گلوله – دلم خواهد که در سنگر بمیرم
بارالها من نمی خواهم که در بستر بمیرم یاریم کن در رهت تا در راه اسلام بمیرم.

پنجم تیر1346درروستا ی حسین آباد اسفندقه ازتوابع شهرستان جیرفت چشم به جهان گشود پدرش شهریارومادرش ملکی نام داشت تاپایان مقطع راهنمایی درس خواند به عنوان بسیجی درجبهه حضوریافت بیست وششم اسفند 1363درشرق دجله براثر اصابت ترکش به سر شهید شدمزاروی درگلزارشهدای زادگاهش واقع است