پیكر وی مدتها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص سال 1372، در گلزار شهدای كرمان به خاك سپرده شد.
بسم الله الرحمن الرحیم (الا به ذکر الله تطمئن القلو ب ) با ذ کرخدا قلبهای خود را آرا مش دهید . وصیت نامه برادرعلی اصغرذوالحسب
من برادر کوچک رزمنده شما از جبهه حق علیه با طل بر شما ملت ایثار گر شهید پرو ر سلام و د عای فرا وان برشما رسا نده و ازشما ملت خواهانم که با سپاه ،دولت وبسیح و نیروهای مردمی گروههای که مقاومت همکاری فو ق را نموده و از کمک به جبهه ها دریغ ننما ئید و جلوی این شا یعه پرا کنی ها را بگیرید و مشت محکمی به دهان یاوه گویان شر ق و غرب بکوبید و درد عای تو سل و د عای کمیل و مجالس سخنرا نی و مجالس د یگر شر کت کنید شما ملت هو شیار همیشه در صحنه ازمسا ئل روز آگاه هستید و در این مجالس شرکت کنید تا بیشتر آگاه شو ید و بتوا نید با یاری حق سد محکمی درمقابل منا فقین داخلی ایجاد نمائید و جلوی زن و بچه خود را نگیرید بگذار ید بیا یند در جبهه ها و ببینند این کور دلان بعثی چگونه تسلیم پرتوان اسلام می شو ند این را بدا نید خدا یاور ما بوده و هست وقتی که خمینی کبیر می فرما ید که شهادت دارد اسارت ندارد د یگر برای ما مسئله حل شده است و از چیزی دیگر نهراسیم و آرمان و مکتب داریم ما حافظ حدود خدا و قرآن هستیم دراین راه قدم نهاده و مردانه و استوار می جنگیم و اگر در این راه سعادتی نصیب گشت کشته شدیم آیه قرآن است که اشخاصی درراه خدا پیکار میکنند اگر کشته شوند شهید محسوب می شو ند و در حدیث قدسی خود خدا وند می فرماید که خون بها اینان هستم پس چه مقا می ازشهادت بالاتر ما می خواهیم مرگ در بستر یا در سنگر د یگر عر ضی ندار م . و السلام علیکم و ر حمة الله وبر کاته
بسم الله الرحمن الرحیم وصیت نامه براد ر علی اصغر ذ والحسب
با سلام و در و د به امام امت خیمنی بت شکن و با سلام و درود بر ر وان مقد س شهدا
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ بعضی از مو منین به پیمانی که به خد ابستند وفا کردند و از انها گذشتند و رفتند و رها شدند و شهید شدند و عده ای دیگر نو بت میکشند تا نو بت انها نیز برسد . خدایا تا کی ما باید درنادانی بسر ببریم تا کی باید نوکر ی و خوار این مزدورا ن باشیم که باید قدر این نعمت تو را بدانیم .امام خمینی (ره) خدایا اگر ما قدر این رهبر را ندانیم و از او حمایت نکنیم همانند مردمان زمان امام حسین (ع) مورد نفرت قرار خواهیم گرفت خدایا دلم هر لحظه برای این حمله می تپد که کی این حمله شرو ع میشود حمله ای که ممکن است به اسلا میان نوید پیروزی نهایی را بدهد و بر کفر جهان غلبه کنند. خدایا اگر با گرفتن جانم و با ریختن خونم این پیروزی بدست می آید و دشمن را خوار می کند پس جانم را با کمال میل تقدیم سفیر گلوله ها می کنم و به مرگ لبخند می زنم. این مرگ نیست بلکه زندگی ابدی و جاودانی است این زندگی. باید دانست راهی است رفتنی پس چرا در راه خدا نباشد خدایا هنگامی که جانم را گرفتی چشمانم را باز بگذار تا دشمن بداند با چشم باز به این راه قدم نهادم و دهانم را باز بگذار تا دشمن بگوید با صدای الله اکبر بر دشمن تاختم و مشتهایم را گره کن تا بفهمد با اراده آهنین به این راه ادامه داده ام. خدایا در این دنیا توشه ای برای اخرتم بر نداشتم و امیدوارم در آخرین روزهای عمرم با توشه ای پر بسوی تو آیم اما افسوس که شیطان سدی در برابرم بوجود می آورد و امیدوارم با دادن جانم این سد را بشکنم و با خود به آخرت ببرم.
اما پدرومادر می دانم برای بزرگ کر دن من چه زحمت ها کشیده اید و کار کردید و […] زده تا برای من توشه زندگی فرا هم کنید به امید اینکه در پیری عصای دست شما باشم که حسینیان زمان مرا به جبهه فرا خواندند ومن به کمک آنان شتافتم پدر و مادر در مرگ من گریه نکنید و افتخار کنید که فرزندتان را در راه اسلام قربانی کردید می خواهم صبر و ستقامت شما را زیاد کند زیرا فرزند شما به را هی قدم گذاشته که راه حسین (ع) است و ما همه حاضریم جانمان را فدای او کنیم امیدوارم که مرا به امید فتح و پیروزی لشکریان اسلام بر سپاه کفر جهان و از دوستان و آشنا یان این و صیت نامه را می خوانند خواهشمند است نگذارید، اسلحه این جوانان را بردارید و بردشمن بتازید می خواهم که از این انقلاب حما یت کنید […] که زندگی این دنیا با قی ماندنی نیست و همه باید به سرای آخرت کوچ کنیم . والسلام علیکم و ر حمة الله و بر کاته. روز یکشنبه[…].
علیاصغر، پانزدهم شهریورماه سال 1342 در روستای نجفآباد از توابع شهرستان سیرجان به دنیا آمد. پدرش محمدصالح، نگهبان جنگلداری بود و مادرش معصومه نام داشت.
علیاصغر تا پایان مقطع راهنمایی درس خواند و سپس به دستفروشی روی آورد.
بزرگتر که شد، با تشکیل نهاد نوپای سپاه پاسداران به این تشکیلات ملحق شد تا بهتر به کشور و انقلاب خدمت کند.
این جوان خوشغیرت، با شنیدن آژیر جنگ تحمیلی راهی میادین دفاع شد و نهایتاً هشتم مردادماه سال 1362 در عملیات والفجر سه در منطقه مهران بر اثر جراحات جنگی به شهادت رسید.
پیكر وی مدتها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص سال 1372، در قطعه 2، ردیف 4، شماره 5 گلزار شهدای كرمان به خاك سپرده شد.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه