علی رکنی علی آباد

بسم الله الرحمن الرحيم

آنان كه چون فرشتگان پاكيزه از هر گونه آلودگي تحويلشان گیرند

به آنها گويند سلام بر شما به واسطه اعمالشان اكنون در فردوس داخل شويد.

با درود بر تمامي پيامبران گرامي و هاديان بشر از آدم تا خام كه انسان را از كج راههاي شيطاني نجات وبسوي باريتعالي سوق دادند به خصوص محمد مصطفي و با سلامي خالصانه نثار روح پر فتوح شهيدان از جنگ بدر تا شهداي جنگ تحميلي و نثار رهبر عظيمشان پير جماران.

پس از حمد و ثناي پروردگار و ايزد منان كه شهادت را بر من ارزاني داشت و قدرت داد تا در مسير اسلام و خط خونين حسين (ع) گام نهم و اين نونهال اسلام را كه طوفان استكباران را به لرزه در مي‌اورد آبياري كنم زيرا اين زمانه كه تاريخ خونين كربلاي حسين (ع) زنده و نكرار شده وظيفۀ هر فردي در برار متجاوزين پيكار كند زيرا كه خدا در قرآن صريحاً ميفرمايد «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ يَکُونَ الدِّينُ کُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ بَصيرٌ» (سوره انفعال آيۀ 38)

و اما سخني به شما جوانان :

جوانان احكام قرآن را نصب العين خود قرار دهدي و هيچگاه از معبود غافل نگرديد و بايد مطلع باشيد كه با رفتن به جبهه مرگ نزديك نمي‌شود و با فرار از آن حتي يك لحظه مرگ به تاخير نمي‌افتد و شما اي خانواده‌هاي شهدا شما بايد خدا را شكر كنيد كهفرزندتان در راه اسلام و در خط حسين (ع) به شهادت رسيده و بر حسب اتفاقات دنيا نمردند اي جوانان مبادا در بستر بميريد. زيرا كه مولايمان علي ابن ابيطالب در بستر نمردند.

پروردگار من چيزي ندارم كه در راه تو صرف نمايم و تو را از كردارم خشنود سازم فقط جان دارمكه آن را تقديمت مي‌نمايم. اميد است اين عبد صغير را بخشيد و جان او را همانند ديگر شهيدان و بخصوص شهداي جنگهاي پيامبر ارجعيت قائل شو. حكيما به روان مقدس محمد (ص) رحمت فرست و مرزهاي اسلامي را از حمله خصم زبون در پناه خود مصون دار و مرزهاي ما را حفظ و مرزبانان ما را در ايفاي وظايفي كه بعهده دارند حمايت كن و عطا (؟؟؟؟ ) خود را به آنان تكميل فرما (؟؟؟ ) آنان مگسل . پروردگار به روان محمود محمد آل محمد رحمت فرست و در آن هنگام كه سربازان ما بر قلب دشنم حمله مي‌برند يا دنيا را از خميرشان بدرآور تا به دلربائي‌هاي فريبنده اش فريب نخورند جمال و زيور را در برابرشان از جلوه برانداز تا به هواي ثروت از دشمن روي نگردانند.

پروردگارا از عطايا و مواهبي كه براي رزمندگان در كگنجينه‌هاي فردوس برين ذخيره كرده‌آيد اندكي به آنان بنمايتا به آرامگاه خويش در جوار مقدس تو بنگرند و كرامت خود را در پيشگاه تو دريابند. پروردگار اقواي خصم زبون را ضعيف گردان و ناخنهاي درنده‌شان را از ريشه برآور و بين خودشان و سلاحشان جدائي افكن. ايزدا تارو پود قلب خصم را با طوفان وحشت به لرزه افكن.

پروردگارا كشور اسلامي را تقيوت كن و به همان نسبت كه انعام خويش را از بلاد كفر دريغ مي‌داري بر بلاد اسلامي نعمت و بركت فرو بار و خاطر (؟؟؟) اسلام را از اسب دشمن آسوده كنتا به عبادت تو فرايابند و جاي پيكار در ميدان نبرد به محراب عبادت بايستند و با (؟؟؟؟‌) فرشتگانت خلوت كنند.

بارالهي  چنان كه جوانان آيۀ « انا لله و انا اليه راجعون » را سرمش ونصب العين خود قرار دهند و بدانند كه فرار كردن از جبهه مرگ به تاخير نخواهد افتاد . پرودگار ا ديگر تاب و توانم در اين قفس به اتمام رسيده مرگ مرا شهادت در راه خودت قرار بده و مرا بال و پري بخشاي كه از اين زندان رها شوم و به سوي معشوقم كه همان شهادت است بال برگشايم و به سويش اوج گيرم زيرا آرمان من تنها شهادت است، شهادت.

پروردگارا  تو ستارالعيوبي مرا از غفوران درگاهت قرار ده و مرگم را شهادت قرار ده و اعمال ناپسند را مبدل به نيكي كن.

پروردگارا همانطور كه گفتم من دستي تهي دارم فقط در دنياي خاكي جاني دارم كه در يك كالبد قفسي زنداني است آن را در راه تو صدقه مي‌دهم و در خط تو صرف مي‌نمايم.

پروردگارا ! ممكن است فردي از روي ناآگاهي احياناً تهمت و يا غيبت كرده باشد. پروردگارا به كرم خودت از آنان درگذر. دعا براي سلامتي رهبر و رزمندگان يادتان نرود مرگ بر آمريكا را فراموش نكيند.

در آخر از تمام دوستان و آشنايان و مردم روستايم حلاليت مي‌طلبم اميد است شما از غفوران درگاه ايزد منان باشيد.

سوم شهريور 1344، در روستاي محمود آباد از توابع شهرستان ‌رفسنجان به‌ دنيا آمد. پدرش حسين، كشاورز بود و ‌مادرش ربابه نام داشت. تا پايان مقطع متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و ديپلم گرفت. كشاورز بود، به عنوان پاسدار وظيفه به جبهه اعزام شد. بيستم بهمن 1365، در شلمچه بر اثر اصابت‌ تركش به سر و پا، شهيد شد . مزار وي در روستای شريف آباد تابعه شهرستان زادگاهش واقع است.

وی در خانواده اي مذبي و معقتد  به دين خدا چشم به زيبايها هستي كشود همچون تمام كودكان روحي آميخته به صداقت و صفا داشت وي معتقد به رعايت مسائل مذهبي بود . و به كتب اسلامي و قرآني علاقه خاص داشت . همگام با شهيد اكبري نژاد بر عليه رژيم بيدادگر شاهنشاهي مبارزه را شروع كرد وي تحصيلات را تا مقطع ديپلم ادامه داد و بعد از آن به عنوان يك پاسدار پيرو خط امام حسين (ع) وارد سپاه شد و به خدمت مقدس سربازي مشغول شد و قبل از خدمت سربازي 2 مرتبه به جبهه هاي جنگ اعزام شد.

و در هر بار 2 ماه در جبهه حضور داشت هنوز 4/5 ماه از خدمت سربازي اين سرباز رشيد اسلام نگذشته بود كه در روز 20 بهمن سال 1365 در عمليات كربلاي 5 در منطقه شلمچه گلوله هاي خضم زبون پيكر پاكش را مشبك ساخت. در باغهاي عشق ، در سايه درخت شهادت آرميد و از خرمن خاك به رفعت افلاك پرواز كرد.

روحش شاد باد.