غلام رضا حسینی نژاد برفوئیه

بسم الله الرحمن الرحیم
كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ (هر نفسی چشنده موت است.)
وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ (خداوند عالم امتحان امتحان می کند هر انسانی را به گرسنگی و نقصان در اموال و جان و فرزند و کسیکه درست از امتحان بیرون بیاید بشارت می دهند او را که از جمله صابرین است.)
شهادت می دهم که خداوند یکتا است و شریک ندارد و محمد(ص) رسول اوست و خاتم انبیا و علی با یازده فرزندش بعد از رسول امامانی برحق بوده اند و شهادت می دهم که مرگ حق است و عالم برزخ و سوال و نکیر منکر و روز قیامت و حساب پای میزان و صراط و بهشت و جهنم حق است و شهادت می دهم که نماز و روزه و خمس و زکات حج و جهاد حق است و خداوند عالم همیشه در کمین ستمکاران خواهد بود با سلام بر امام زمان منجی عالم بشریت و یگانه حجت خدا در زمین و درود بر امام امت رهبر مستضعفین جهان و شهدای اسلام از بدر و احد از کربلا تا کربلاهای ایران و با سلام بر خانواده شهدا که بگفته امام چشم و چراغ ملت هستند و با سلام و درود بر خواهران مهربان و همسر عزیزم وصیت می نمایم اینکه هیچوقت خدا را فراموش نکنید و هیچ چیز باعث نشود که از راهی که خدا بوسبله پیامبر شما را به آن راهنمایی کرده است کوتاهی بنمائید و از شما جوانان عزیز و همشهری و کسانیکه اینجانب را می شناسید چند تقاضا دارم اولا اینکه راه شهیدان را ادامه دهید و خون این عزیزان را که در به ثمر رسیدن این انقلاب ریخته اند پایمال نکنید ثانیا اینکه اینکه دستور رهبر و نایب امام زمان خمینی را واجب و حکم شرعی بدانید و او را در این زمان تنها نگذارید ثالثا اگر از اینجانب کارهای خلافی سر زده است که موجب ناراحتی شما بوده است مرا که حالا دیگر دستم از همه جا کوتاه شده است و راه بازگشتی ندارم تا جبران کنم. برای خدا مرا عفو نمایید و از خدا برای من طلب آمرزش کنید. و از شما پدران و مادران عزیز که در این مراسم حضور دارید خواهشمندم که نیمه های شب رزمندگان اسلام را دعا و برای انها پیروزی کامل را از خداوند بزرگ طلب بنمایید.
خواهران و همسر مهربان امید دارم اگر اینجانب در مدتیکه با شما بودم و کارهای ناشایست و خلافی انجام دادم تقاضای عفو دارم و می دانم برادر مهربان و خوبی برای شما نبودم انشاالله بخشش شما زیاد می باشد. همسر محترمه این را بخوبی می دانم که در مدت کوتاهی که با شما زندگی کردم ناراحتیهای زیادی از من دیده اید برای خدا از این بنده ایکه دیگر دستش از چاره کوتاه شده است درگذرید و من را ببخشید.
همسر محترمه از شما تقاضا دارم در تربیت فرزندانمان که امید آینده اسلام انشاالله خواهند بود هر چه بیشتر کوشا باشید.

پنجم ارديبهشت 1333 ، در روستاي فتح‌آباد سربنان از توابع شهرستان زرند به دنيا آمد. پدرش حسين‌جان (فوت 1339 ) كشاورزی می کرد و مادرش ربابه(فو ت 1335) نام داشت. تا دوم متوسطه در رشته تجربي درس خواند. كارمند شركت ذغال سنگ بود. سال 1354 ازدواج كرد و صاحب یک پسر و دو دختر شد. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و دوم اسفند 1362 ، در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پیکر وي مد تها در منطقه بر جا ماند و سال 1375 پس از تفحص، در گلزار شهداي شهرستان زادگاهش به خاك سپرده شد.