غلامرضا اسدی کرم

بسم الله الرحمن الرحیم
يـا ايـهـا الذيـن امـنـوا هـل ادلكـم عـلى تـجارة تجيكم من عذاب اليم. تومنون باللّه و رسوله و تجاهدون فى سبيل اللّه باموالكم و انفسكم ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون (آیه 9 و 10 سوره صف)
ای اهل ایمان شما را به تجارتی سودمند که شما را از عذاب دردناک آخرت نجات بخشد دلالت کنم آن تجارت این است که به خدا و رسول او ایمان آورید و به مال و جان در راه خدا جهاد کنید این کار از هر تجارتی اگر دانا باشید برای شما بهتر است.
این بنده حقیر کوچکتر از آن است که بخواهد برای امت حزب الله وصیت بنویسد اما وصیت نامه را با نام خدا شروع می کنم. این بنده ضعیف گواهی می دهم که خداوند یگانه پروردگار من است و غیر از او خدایی نیست و اسلام دین من است و محمد(ص) پیامبر من است و حضرت علی(ع) و یازده فرزند معصومش امامان من هستند و به آنها می پیوندم و بیزاری می جویم از دشمنان آنها. بارخدایا از آنجا که توفیق دادی برایم که به جبهه نور علیه ظلمت گام بر دارم و به درگاه تو روی آورم و از گناهان گذشته خود از تو طلب عفو نمایم و بارخدایا از تو می خواهم که بنده حقیر خود غلامرضا  را ببخشید. خدایا حالا که فکر می کنم می فهمم که در گذشته چه گناهانی کرده ام. خدایا تو ارحم الراحمین هستی. خدایا تو را به حق عظمت خودت قسمت می دهم که مرا ببخشید. خدایا از آنجا که ندای تو را، ندای رسول تو را، ندای امامان تو، را ندای حسین شهید را، ندای امام زمان (عج)، ندای امام امتم خمینی بت شکن را، ندای شهیدان طنم را، ندای اسیران کشورم را می شنوم که می گویند برخیز از جای برای نصرت اسلام  ، برای نابودی صدام و برای نابودی فتنه ها از روی زمین. بر خاستم که به ندای این عزیزان لبیک بگویم. خدایا تو کمکم کن که در راهت ثابت قدم باشم و نیروی ایمان را در قلبم افزایش ده تا بتوانم با این اعضای ضعیف و ناقابلم و با ایمان راسخی که برایم داده اید و می دهید به دشمنان اسلام بتازم و آنها را نابود سازم. امت حزب الله وصیتم برای شما این است اول خدا را فراموش نکنید و روز قیامت را در نظر داشته باشیم و از خدا بترسیم مبادا شیطان رانده شده در قلبهایمان داخل شود که دچار عذاب خدا شویم. امت حزب الله از شما می خواهم که حضور خود را در صحنه حفظ نمایید از کسانی که توانایی دارند به جبهه ها گام بردارند تا کار جنگ را به یاری خدا و به زودی زود یکسره کنیم و بعد از جنگ هم به سزای منافقین هم برسیم. برای سلامتی امام امت دعا کنید . برای پیروزی رزمندگان دعا کنید. برای ازادی اسرا دعا کنید. پدر و مادرم از شما می خواهم که در شهادت من روحیه به منافقین و دشمنان اسلام ندهید . در شهادت من لبخند بر لبان خود داشته باشید و عزای من را در دلتان نگه دارید. در شهادت من اگر خواستید گریه کنید به یاد حسین مظلوم و به یاد یاران باوفایش اشک بریزید. به یاد مردم مظلوم شهرهای مرزی گریه کنید که هر روز موشک های صدام بعثی را در آغوش خود می بینند و به خاک و خون خود می غلطتند. به یاد شهدای مظلوم هفت تیر و هشت شهریور گریه کنید. به یاد 72 تن از یاران امام عزیزمان گریه کنید. به یاد رجایی و باهنر گریه کنید.به یاد اسیران کشورمان گریه کنید. برادرم غلامعباس از تو می خواهم که در شهادت من خندان باشی و بعد از شهادت من اسلحه خونین من را به آغوش بگیرید . از خواهرانم می خواهم که زینب صفت باشید در شهادت من صبر و استقامت از خود نشان بدهید . از شما خانواده محترم می خواهم که از خدا برایم طلب مغفرت بجویید و از خداوند بخواهید که قربانی ناقابل شما را قبول گرداند. از امت حزب الله از اقوام و خویشان هم طلب مغفرت می جویم و از آنها می خواهم که مرا ببخشند . اگر که جنازه من پیدا شد و به دست شما افتاد از شما می خواهم که مرا در کنار دیگر همرزمان شهیدم در روستای کُرم به خاک بسپارید . وصیت نامه مرا پدرم یا برادرم برای امت حزب الله بخوانند. خداحافظ 16/12/65- خدایا خدایا تو را به جان مهدی خمینی را نگه دار

سوم شهریور 1346، در روستای کرم از توابع شهرستان شهربابک چشم به جهان گشود. پدرش حسین‌علی، سرپرست شرکت تعاونی بود و مادرش صنم نام داشت. تا پایان مقطع راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم اسفند 1363 در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.