غلامرضا زین الدینی

نــام :
غلامرضا
نـام خـانوادگـی :
زین الدینی
نـام پـدر :
حسین
تـاریخ تـولـد :
1339
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ

به نام خدا و درود بی کران به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی روحی له الفداه و درود به همه کسانی که با دل و جان شیفته خدمت به این انقلاب اسلامی می باشند خصوصاً روحانیت مترقی و رزمندگان جبهه های نبرد حق علیه باطل و سلام بر کلیه شهدای راه حق از هابیل تا حسین و از حسین تا شهدای انقلاب اسلامی ایران و حتی تا پایان حکومت جهان حضرت مهدی(عج).

آنکه می خواهد زندگی کند باید بمیرد                   آنکه شهادت را می پذیرد جاودانه زنده می ماند

عقده ای قلبم را چنگ زده است، پرده ای از غم سراسر وجودم را گرفته است. غده های اشک از فرط ذخیره اشک های زیر پرده مژگان چشمانم را به صورت رسانده است و عشق آتشین چنان وجودم را می سوزاند و با هرگونه اشاره ای جویبار اشک بر پهنه دشت صورتم جاری می شود. گویی در این حالم با شنیدن حال اباعبدالله تحریک می شود و بر شعله های عشق دامن می زند. آری نام اباعبدالله، آری نام کربلا و انگار داروی مسکن و التیام بخش این دردها و رنج ها زیارت حسین(ع) است. زیارت معشوق سفیر گوش خراش گلوله ها دیگر برایم آرامش دهنده این دردهاست. انفجار خمپاره همراه با پیامهایی نهفته در موج خود می باشد. پیام آزادی کربلا آری گلوله ها در حرکت در اطرافم از حسین پیام می آورند. در شرح سرخ شعله ها و نفیر زوزه های خمپاره ها سخنها نهفته است. گلوله ها شب تا به صبح برایمان سخن می گویند، داستان می گویند. راستی چه شیرین است چه زیباست در تپه های مشرق به کربلا نور گنبد حسین(ع) متجلی است و هر آن پرنده عشق از بالای صخره های کوی بیبانی و تپه ها پرواز می گیرد و در حرم حسین(ع) به زیارتش می روند.

آری کربلا آزاد می شود فتح در پیش است. به زودی بزرگترین حمله های سرتاسری رزمندگان اسلام برای غلبه بر کفر جهانی صورت می گیرد و بعد کربلا آزاد می شود. در این مسیر کاروان جانبازان حزب الهی و یاران باوفای حسین بن علی(ع) به سوی سکوت الهی حرکت می کند  و من از خدای متعال خواهانم چنانچه به سعادت شهادت دست یافتم مرا در این کاروان شریک کند و چنانچه به این سعادت هنوز دست نیافته ام از امام معصوم مهدی موعود خواهانم از خدای بزرگ طلب  آن کند.

آخرین لحظه های عمرم سپری می شود و عشق شهادت بر دامنم شعله می زند هر آن سیمای جذاب شهدای انقلاب اسلامی در نظرم سایه می افکند یاد دوستان شهیدم و شهدای هموطن مرا به سوی خویش جلب می کند. هر لحظه سیمای جذاب و نورانی حسن شای، مسلم زاده مسلمی و عظیمی دوستان عزیز، استادان گرامی و مربان شهادتم در پیش چشمانم ظاهر می شود و خاطره های گذشته را برایم بازگو می کند. از سوی دیگر حرکت گلوله های دشمن که به سویم نشانه روی می شود مرا به سوی خدا نزدیک تر می کند و مژده شهادت را می آورد. آری پدر، خواهر و برادر، من کوچکتر از آنم که برای شما نصیحتی داشته باشم و به حضور مبارکتان نکته سرایی کنم ولی در اینجا چند لحظه ای مزاحم وقت گرانقدر شما می شوم و از شما حلایلت می طلبم و سپس شما را به خدای بزرگ می سپارم. آری می دانم که از رفتنم به جبهه، این مکان مقدس ناراحت نیستید اما می دانم که از گذشته هایم ناراضی هستید. از اینکه در این مدت کوتاه عمرم بارها باعث خشم شما شده ام و نگرانی هایی برای شما ایجاد نمودم طلب مغفرت می کنم که خدا می داند که همه اینها از روی جهل و نادانی بوده است و امروز هم به جبهه آمده ام فکر نکنید برای همیشه شما را فراموش رده ام، خیر، سوگند به خدا که شما را بهتر از جانم دوست دارم ولی خدا را بیشتر از شما دوست دارم اما همیشه شما و خاطر شما را می خواهم و به یاد شما هستم و فکرم در پیش شماست. نمی توانم شما را فراموش کنم زیرا محبت های شما این رخصت را به من نمی دهد. من در فکر شما هستم و به یاد شما هستم و امیدوارم که شما هم در یاد محرومان باشید. امام می فرماید: «سنگر، بعدی عبادی سیاسی برای شهید می باشد.» مسجدها راخالی نگذارید گفته های روحانیون را فراموش نکنید و از دستورات آنها سرپیچی نجوئید و همیشه دوشادوش آنها حرکت کنید و ارگانهای انقلاب و برادران سپاه و بسیج این حافظان اسلام و میوه های انقلاب را که برای اسلام جان بر کفانه کوشش می کنند یاری کنید. سعی کنید در این پایگاه ها شرکت کنید و وظیفه شرعی خود را نسبت به این انقلاب انجام دهید. از یاد مبرید اطاعت از امام و روحانیت و سپاه و… اطاعت از خدا و باعث قربة الی الله است و دوری از آنها باعث دوری از خداست. همیشه و در همه وقت امام را دعا کنید و سلامتی امام را از خدا بخواهید که ما هر چه داریم از اسلام داریم و اسلام را در این کشور همراه با این انقلاب، امام رونق بخشید بنابراین هر چه داریم از امام داریم و هر چه دعا داریم باید به جان امام کنیم و شعار مرگ بر آمریکا را هم فراموش نکنید، شعار جنگ جنگ تا پیروزی اولین شعار شما باشد زیرا وعده قرآن است. وعده خداست که ما پیروزیم: «إِن تَنصُرُواْ اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ‏»

سعی کنید که آبرو کسب کنید و در حفظ احترام خویش کوشا باشید. از اجر بزرگی که در نزد خدا دارید مواظبت کنید و آن را برای آخرت خویش سرمایه گذاری کنید. خدای ناکرده برای دریافت هزینه، در بسیج اقتصادی و بنیاد شهید نروید و این فیتیله را از گوش بیرون آورید و سرمایه خود را پس انداز آخرت کنید و صرف مادیات نکنید. امیدوارم همانطور که قرآن کریم می فرماید: «اِنَّ اللَّهَ اشترَي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسهُمْ وَ أَمْوَلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَيُقَتِلُونَ في سبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ»

برادرانم را یکی پس از دیگری به جبهه بفرستید و نگذارید که اسلحه ام بر زمین بیافتد. برادران گرامی به پدرم محبت کنید و او را همیشه در زندگی کمکش کنید. نگذاری د احساس تنهایی کند. پدر و برادرانم، برادران و خواهران کوچک را همانطور بار آورید که اسلام و انقلاب اسلامی می خواهد. خواهرام مهربانم هرگز به خود اندوه راه مدهید و شاد و خوشحال باشید و زینب وار وظیفه خویش را نسبت به اسلام و انقلاب اسلامی انجام دهید.

آنها که رفتند کاری حسینی کردند و آنها که ماندند باید کاری زینبی کنند وگرنه یزیدیند              (شهید شمع)

آری پدر جان و بازماندگان عزیز تعداد نمازهای قضا و روزه های قضای خود را دقیقاً نمی دانم ولی چنانچه برایتان ممکن است دو ماه نماز و روزه به جا آورید. اگر جنازه ام را سالم به دست آوردید دستهایم را هویدا سازید تا منافقان و سرمایه داران ببینند که با دست خالی از این دنیا می روم. از ورود منافقان و سرمایه داران و گرانفروشان در تشیع جنازه ام جلوگیری کنید و مرا در عباس آباد رفسنجان به خاک بسپارید.

چنانچه جنازه ام را به دست نیاوردید، هر چه خود می دانید بکنید. از آنجا که نمی دانم چه کسانی از من طلبی دارند شما مبلغ 500 تومان پول برای رفع همه طلبها به جبهه ها بفرستید.

از همه شما و همه دوستان و آشنایان و خصوصاً کسانی که طلبی دارند طلب بخشش می کنم.

به امید پیروزی اسلام بر کفر و نجات قدس و کربلا.

خداحافظ تا روز موعود

مرداد ماه 1362

بیوگرافی

بيستم فروردين 1339، در روستاي راويز از توابع شهرستان‌ رفسنجان متولد شد. پدرش حسين، كشاورز بود و مادرش معصومه نام داشت. دانش‌آموز سال چهارم متوسطه بود، به عنوان ‌بسيجي در جبهه حضور يافت. هشتم مرداد 1362، در مهران توسط نيروهاي عراقي به شهادت رسيد. پيكر وي مد تها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص‌ سال 1373، در گلزار شهداي شهرستان زادگاهش به خاك سپرده شد.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1362/05/08
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
مهران
عـملیـات :
والفجر3
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *