مجید رجایی لک

بسمه تعالی
حضور محترم سرور گرامی و استاد عظیم الشأن و پدر مهربانم حضرت حجه الاسلام حسن زاده ضمن عرض سلام ، امیدوارم که هرگونه خطایی که از این عبد حقیر و بنده خاطی مشاهده نموده اید به لطف و کرم خود ببخشایید و از خداوند منان نیز برایم تقاضای بخشش و عاقبت بخیری نمایید چون واقعا بسیار محتاج این دعای شما هستم باری غرض از ایجاد مزاحمت اینکه با توجه به اوضاع کنونی و موقعیت حساس جنگ تحمیلی و دستور اخیر شورای عالی پشتیبانی جنگ و براساس ادای وظیفه شرعی و نداشتن عذر موجه لازم شد که حقیر نیز خود را همانند دیگر رزمندگان حق و همچون قطره ای در سیل خروشان مجاهدان واقعی اسلام انداخته و بر دشمنان عرصه را هرچه تنگ تر نمائیم از طرفی چون گرفتاریهای زیاد خانوادگی و اجتماعی خود را سدی می نمایند واجب است به شخصی واگذار شوند لذا درصدد برآمدم که فرد امینی را که توانایی انجام امور را داشته باشد پیدا کنم وی را متصدی امور گردانم و اول در عشیره خود نظر انداختم اما متأسفانه کسی را که واقعا و شرعا امین باشد نیافتم و غیر خویشاوندان نیز فردی که بتوانم بار مشکلات و گرفتاری ها را بر دوش او بگذارم پیدا نکردم تا اینکه پس از سردرگمی فراوان جرأت جسارت بخود داده و تصمیم گرفتم که از آن پدر مقام روحانی و نمونه و الگوی اسلام نمای گرانمقدار تقاضا نمایم که سرپرستی خانواده و حل و فصل مسائل دیگر که عمدتا بده بستانهای مالی هستند بعهده بگیرند تا حقیر بتوانم با آرامش خاطر بیشتری جان بی ارزشم را در اختیار قوای اسلام بگذارم و ضمن طلب عفو از جسارت خود لیست بدهی ها و طلبهای را در ذیل ذکر بنمایم و حل و فصل آنها را بسته به نظر خودتان واگذارده و امور خانواده ام را نیز بعد از خداوند به شما بسپارم و در نبودن خودم از شما خواهشمندم که در امورات مذکوره وکیل و قیّم شرعی و قانونی حقیر باشید، در پایان امیدوارم از اینکه آن مقام معظم را بزحمت انداختم معوفم دارد و در خواستم را رد نفرمایید زیرا واقعا بی کس هستم و دلسوزی ندارم و در عوض دشمنان بسیار، لذا تمنا دارم برای کوری چشم دشمنانم هم که شده و رضای خداوند منان قبول زحمت فرمایید در غیر این صورت مراتب را طبق رأی خود به هرکس که خواستید تفویض نمایید.
به امید پیروزی هرچه سریعتر حق بر باطل و طول عمر امام و فرج امام زمان عج
در ضمن لازم به تذکر است که تصمیم بنده بر این است که دیگر تا پایان جنگ از جبهه دست نکشم و در جبهه بمانم یا اینکه سعادت بی سعادتی.28/6/66

سي‌ام ‌فروردين 1338، در روستاي انجرك از توابع شهرستان بافت زاده شد. پدرش علي و مادرش سكينه نام ‌داشت. تا پايان مقطع ‌ابتدايي درس‌ خواند. سال ‌1363، ازدواج كرد و صاحب يك پسر شد. شاغل شهرباني بود، دهم دي 1366، با سمت نيروي واحد تبليغات در جزيره خارك بر اثر اصابت تركش موشك به پا، شهيد شد. پيكر وي در زادگاهش به خاك سپرده شد.