محسن فلاح لاله زاری

بسم الله الرحمن الرحيم 20/10/60 در اخرين لحظه هاى كه تصميم اعزام بجبهه حق عليه باطل گرفتم بر اين شدم كه وصيت نامه خود را مختصر به پدر و مادر و برادرانم بنويسم در اينجا لازم است درباره انگيز خودم از رفتن به جبهه حق عليه باطل با شما سخن بگويم و در وحله اول هدف و انگيز من لبيك گفتنى به نداى هل من ناصر ينصرنى حسين گو به امام خمينى كه پرچم دار نهضت حسين است مى باشد : و براى اينكه به رسالت خويش عمل كرده باشم خود اگاهانه و با شناخت كامل در راه حق و حقيقت براى پيروزى نهايى انقلاب اسلامى و ايجاد زمينه براى ظهور امام مهدى (ع)گام بر مى دارم تا شايد به اميد خدا بتوانم تمامى مستضعفان جهان را از دام مستكبران نجات داده و پيرو راه حسينى باشيم :سخن در اين مورد زياد است اما وقت نيست . توضيحات و سفارشات من براى مادرم : مادر مى دانم شما مرا بزرگ كردى و شبها بيدار خوابى كشيدى تا فرزندى بزرگ كنى و از ثمره و دست اورد فرزندت نتيجه ببرى :اما تو بايد بدانى و برا ين افتخار كنى كه همچون فرزندى بزرگ كردى كه امروز در راه نهضت حسين و ازادى مستضعفان گام بر ميدارد و شايد اين بهترين ثمره اى براى تو باشد . و ارام . توضيحات من براى پدرم : پدر جان خيلى مى خواستم كه در لحظه هاى پيرى خدمت كه از تو باشم و وظيفه فرزندى خود را نسبت به تو انجام دهم اما لبيك گفتى به نهضت حسين از ان واجب تر ديدم و ازتو و مادرم مى خواهم كه مرا حلال كنيد . و زحمتهايى كه براى من كشيدى بر من حلال كنيد واگر شهادت نصيب من شد در اخرت شما را مراتا؟؟؟ خواهم كرد اميدوارم كه بتوانى فرزندانى چون من را براى جامعه اسلامى تربيت كنى و در راه اسلام كوشا باشيد انشاالله . توضيحات و سفارشات من نسبت به برادرانم و خواهرانم اين است كه شما بايد همواره حافظ دست اوردهاى انقلاب و لبيك گويان نهضت حسين باشيد و سعى شما هميشه بر اين باشد كه خدمتى به جامعه اسلامى انجام داد،و على گونه ،حسين گونه و فاطمه گونه زندگى كنيد :نسبت به شهادت من هيچ نگران نباشيد و همواره سعى شما بر اين باشد كه پير حق باشيد كه بر باطل پيروز است اميدوارم دوستان و اشنايان وصيت نامه مرا بخوانند و ؟؟؟ كه گوشزد كردم هميشه از ياد نبرند . محسن فلاح فرزند حاج حسن فلاح به اميد پيروزى حق عليه باطل .

شهيد محسن فلاح دريكي از روستاهاي رابر ديده به جهان گشود وي در دوران كودكي باخانواده اش به شهر كرمان امد شهيد بعد از اتمام دوران كودكي در سن شش سالگي به مدرسه راه يافت اوتا كلاس سوم دبستان به مدرسه سعيددرس خواند وكلاس چهارم را در مدرسه ديگري تمام كرد واوموفق شد تاكلاس پنجم درس بخواند وبه علت مشكلات وفقر از ادامه تحصيل محروم شد وچون چهار نفر از بچه هاي خانواده به مدرسه ميرفتند او تصميم گرفت كه مدرسه را كنار بگذارد وبراي تامين مخارج زندگي خانواده خود تلاش كند باتوجه به اينكه او از ديگربرادرانش كوچكتر بود شهيد محسن بعداز رهاكردن مدرسه درمغازه درب وپنجره سازي مشغول بكارشدواز همان زمان شروع بكار بادريافت مزدكم كمك خودرابه خانواده اغاز كردازخصوصيات شهيد فلاح كه ميتوان گفت مهربان بودن اوبااعضاي خانواده اش وديگر مستمندان جامعه بود .باعشق وعلاقه به افراد نياز مند كمك ميكردرفتارش باديگران چنان بود كه باكوچكترين دوستي افراد راجذب ميكرد وهميشه چهره نداني داشت اوهميشه از اين مسئله كه عده اي درناز ونعمت وافرادي نيز بي چيز وفقيرباشند رنج ميبرداوناراحت بودكه سرمايه داران فقط به فكر خوشگذراني باشندوافرادمستضعف دراوج تنگدستي وفقر بسربرنداوهميشه درانجام كارهايش به خداتوكل داشت وبعداز پيروزي انقلاب درتمام صحنه هاي سياسي انقلاب شركت داشت باشروع جنگ ارزويش اين بود كه بتواند به جبهه برودبالاخره درتاريخ 60/10/12باديدن دوره اموزش نظامي درپادگان قدس سپاه پاسداران به جبهه هاي جنوب اعزام شد تادران جا بادشمنان بهستيز برخيزدسرانجام درعمليات پيروزمندانه فاتحان به خون خفته اسلام درتاريخ 61/1/2درمنطقه كمرسرخ دشت عباس به درجه شهادت نائل امد.

محسن، یكم ‌مهرماه سال 1344، در شهر‌ بافت‌ متولد شد. پدرش حسن، كفاش بود و مادرش گوهر نام داشت. محسن تا پایان مقطع ‌راهنمایی تحصیل‌ كرد و پس از آن برای کمک به معیشت خانواده به کسب و کار روی آورد.
با شروع جنگ تحمیلی دوره‌های آموزشی نظامی را در پادگان قدس کرمان طی کرد و به‌عنوان بسیجی راهی مناطق جنگی شد.
محسن، ششم فروردین‌ماه سال 1361 در عملیات فتح‌المبین در دشت‌عباس بر اثر اصابت تركش به ‌شهادت رسید.