محمدرضا حسيني نسب – محمد – رفسنجان
بسماللهالرحمنالرحيم
ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه
(به درستي که خدا خريدار جان و مال مؤمنان است به بهاي بهشت )
با سلام و درود بر امام زمان عج و با سلام و درود بر خميني بت شکن و امت حزبالله ايران و با سلام بر خانواده شهداء، مفقودين و اسرا و مجروحين .
شکر خدا را که به ما رهبري توانند چون خميني عزيز عطا کرد که تا ما را از تاريکيهاي جهل و ظلمت رهانيد و از گرداب فساد و تباهي نجات بخشيد و راه حق را به ما نشان داد.
حمد و سپاس خداي را که نعمت جهاد و حراست از حريم اسلام و قرآن را بر ما ارزاني داشت و ملت ما را با عنوان مدافع اسلام برگزيد. که به فرموده علي (ع) «جهاد دري از درهاي بهشت است که روي بندگان خاص خدا گشوده ميشود». خدايا تو خود شاهدي که من چون دين ترا مظلوم يافتم براي اداي وظيفه شرعي دفاع از اسلام به جبهه رفتم و جز ياري دين تو هدفي نداشتم. و در اين راه هيچ چيز جز « شهادت» نميتواند گلوي تشنه مرا سيراب کند .
اي ملت عزيز و هميشه در صحنه : امروز ميدانيم که اسلام بيش از هر زمان مورد حمله و يورش دشمنان قرار گرفته و اتحاد شومي ميان دشمنان اسلام ايجاد شده و متأسفانه بعضي از کشورهاي به ظاهر مسلمان مجري اهداف و برنامههاي ضداسلامي دول جنايتکار شدهاند و تمام امکانات خود را در اختيار کفار قرار دادند تا که با سرمايه مسلمانان جلوي رشد اسلام و نفوذ آن را به جاهاي ديگر بگيرند. در اين موقعيت حساس بر همگي شما واجب است هنگاميکه خميني حسيني وار نداي (هل من ناصر ينصرني) سرميدهد جوابش بدهيد و به خاطر خدا به يارياش بشتابيد و . که امروز است ميتوان به عين اليقين حبيب ابن مظاهر را با آن کس که در زير پوشش تاريکي شب عاشورا حسين (ع) را تنها ميگذارد تشخيص داد.
برادران مسئوليت ما بسيار سنگين است و با دادن هر شهيدي بر افزوده ميشود . و ما بايد از عهدهاش برآييم . مبادا درباره دين خدا براي خود بهانه اي بياوريم و مسئله را برعکس واقعيت براي خودمان توجيه کنيم جان اگر لحظهاي توقف يا سستي داشته باشيم و غافل شويم اسلام به خطر ميافتد و بايد جوابي براي خود آماده کنيم که فردا در نزد شهدا شرمسار نباشيم. ما که در اين ده کوچک چندين شهيد داده ايم آيا چه جوابي ميتوانيم در مقابل اين خونها داشته باشيم که اگر شهدا جلويمان را بگيرند و بگويند چه دليل قانع کنندهاي داري که اسلحه خونين مرا در بغل نگرفتيد و نشستي تا خون من در زمين خشک شد، اگر سؤال کنند تو در دنيا براي اسلام چه کرده اي چه جوابي خواهيم داشت.
برادران و خواهران به گوش باشيد و بيدار دشمن در هر آن نقشه اي جديد طرح ميکند و بيدار است تا شما را به خواب کند. و به مسائل جزيي مشغولتان سازد. و از مسائل مهم غافلتان سازد. گول حيلههاي او را نخوريد و خون عزيزان را با بيتوجهي خودتان و کنار کشيدن خود و عدم قبول مسئوليت پايمال نکنيد. از شما ميخواهم که دست از امام و ولايت فقيه برنداريد که تنها گذاشتن امام همان به بند کشيدن مستضعفان جهان خواهد بود.
در خاتمه از پدر و مادر ميخواهم که مرا ببخشند و در شهادت من گريه نکنند و اگر خواستند گريه کنند بر مظلوميت سالار شهيدان امام حسين گريه کنند.
والسلام
« خدايا خدايا تا انقلاب مهدي حتي کنار مهدي خميني را نگه داشت»
رضا حسيني نسب
پنجم تير 1345 ، در روستاي خليل آباد از توابع شهرستان رفسنجان چشم به جهان گشود. پدر ش محمد، کشاورز بود و مادرش ربابه نام داشت. تا چهارم متوسطه درس خواند. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و ششم اسفند 1363، در شرق رود دجله عراق به شهادت رسيد. پیکر وي مد تها در منطقه برجا ماند و سال 1377 پس از تفحص، در زادگاهش به خاك سپرده شد. برادرش علي نيز به شهادت رسيده است.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه