محمد عسکری شاهرخ آبادی

بسمه تعالی
با سلام به مهدی موعود و امام زمان سلام الله علیه و نایب برحقش خمینی بت شکن بیدار کننده نسل و یاری دهنده مستضعفین و با درود به ارواح طیبه شهدا و کلیه خدمتگزاران اسلام.
استغفرالله ربی واتوب الیه: وصیت نامه محمد عسکری
پدر و مادر عزیز از این راه دور سلام گرم و خالصانه خود را به شما که صبر می کنید و دوری فرزندتان را به حساب اسلام و به حساب کمک به اسلام و قرآن می دانید، می رسانم.
خانواده گرامی اینجانب به عنوان وصیت خدمت شما چیز قابل عرضی ندارم اما لازم است چند نکته را تذکر دهم.
نکته اول اینکه در مرگ من گریه و زاری نکنید و اگر ناراحت شدید برای علی اکبر حسین (ع) و برای قاسم بن الحسن (ع) و برای ائمه اطهار گریه کنید که شهادت آنان برای اسلام درد بود.
مرگ ما در روند جمهوری اسلامی تأثیری نمی گذارد، مگر اینکه تعدادی با کشته شدن فردی بیدار شوند و به انقلاب بپیوندند، پس باز تذکر می دهم من راضی نیستم که تو ای مادرم و تو ای پدرم بر شهادتم گریه کنید. بلکه دعایم کنید که خداوند گناهانم را ببخشد و با دیگر شهدا محشورم کند و انشاءا… شما که صبر می کنید در این ثواب شریک باشید.
نکته دوم: این است افرادی به امام عزیز هنوز گمان بد دارند و موافق با جمهوری اسلامی نیستند،  بر قبر من حاضر نشوند و در تشییع جنازه ام شرکت نکنند و هرگاه که دست از این خط فکری غلط خود برداشتند، آنوقت مسئله و مانعی ندارد و خداوند همه انسانها را به صراط مستقیم هدایت کند.انشاءا…
نکته سوم: خانواده گرامی همینطور که می دانید امسال به دلیل شرکت در جبهه روزه نتوانستم بگیرم. این روزه ها که تعداد آنها به 30 میرسد برایم بگیرید و انشاءا… که در ثواب آنها شریک هستید.
نکته چهارم: خانواده گرامی و دوستان عزیز بایستی در اینجا هدفم را از شرکت در جبهه ابراز دارم و مسائلی را روشن کنم . هدفم ای اینکه به این خاک پاک خونین قدم گزاردم این است که شاید با این کار اگر شهید شده گناهانم بخشوده و در نامه اعمالم ثوابی درج شود و بتوانم من هم به نوبه خود خدمتی کرده باشم و هم اینکه انتقام دوستان شهیدم کسانی که مانند برادر آنها را دوست می داشتم و با هم بزرگ شده بودیم، بگیرم.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم        موجیم که آسودگی ما عدم ماست
خانواده گرامی چنان رفتار کنید که اعمالتان بر دیگران درسی باشد و روحیه تان روحیه دهنده و کارتان خدایی باشد، صبر و استقامت و اجر جزیل برای شما از خداوند منان خواهانم.
و حال وصیتی بدوستان و همکاران برادران جهادگر کسانی که با تلاش شبانه روزی خود از اول انقلاب تا به حال خدمت کرده اید ، به کار خود در این نهاد الهی ادامه دهید و دست مستضعفین را بگیرید و به آنان کمک کنید. برادران جهادگر نگذارید که دشمن در میان شما تفرقه بیاندازد. به هر عنوان و به هر پست و به هر لباس و به هر مقامی که می خواهد باشد او را هدایت و یا رسوا کنید.
برادران عزیز سخنان آیت ا… منتظری مبنی بر افراطی نبودن در اعمال و رفتار را شنیدید انشاءالله که صحبت ایشان شامل ما نشود و از جمله کسانی نباشیم که به انقلاب ضربه می زنند، برادران سخت مواظب باشید. برادران عزیز وحدت خود را حفظ کنید و در این کشور خدمت نمائید. نگذارید کاغذ بازی به این ارگان مقدس بیاید و کارتان را فلج کند. برادران عزیز خدا را از یاد نبرید، دستورات اسلام را اطاعت کنید از امام بیش از پیش فرمانبرداری کنید و ما را در این راهی که رفته ایم دعا کنید. دوستان عزیز که سئوال می کنید چرا دانشگاه نرفته ای حال

بسمه تعالی
شهید محمد عسکری در سال 1341 در یکی از روستاهای کرمان در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. در دوران کودکی به مکتب خانه می رفت و به فراگیری قرآن می پرداخت. وقتی که به سن 18 سالگی رسید، جهت خدمت سربازی به کرمان آمد و از کرمان به شیراز اعزام شد. در نیروی هوابرد شیراز مشغول خدمت بود تا اینکه از سوی ارتش بخاطر اخلاق و عشق به خدا بسوی جبهه شتافت. در جبهه جنگ با دشمنان اسلام مبارزه می کرد تا اینکه مجروح شد و ایشان را به بیمارستان انتقال دادند و هنگامی که بهبودی نسبی را به دست آورد و باز به محل خدمت بازگشت و به کرمان برای اختتام خدمت سربازی آمد و بعد از آن در مجتمع مس سرچشمه مشغول به کار شد. در همین هنگام داوطلبانه به جبهه های حق علیه باطل شتافت و در عملیات بدر به درجه رفیع شهادت نائل آمد . در این هنگام به آرزوی دیرینه خود رسید و خون ایشان ارض را رنگین کرد و به سوی ملکوت اعلی پر کشید.