مهدی، بیستوسوم مهرماه سال 1350 در شهر کرمان چشم به جهان گشود. پدرش اصغر، راننده بود و مادرش صغری نام داشت. او تا اول متوسطه تحصیل کرد و به عشق تبعیت از امام خمینی، بهعنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.
مهدی چهارم اردیبهشت 1366 در عملیات کربلای ده در محور بانه-سردشت در تپه سپیدار بر اثر اصابت تركش به شهادت رسید.
پیكر مطهرش در گلزار شهدای كرمان قطعه 1، ردیف 10، شماره 1 به خاك سپرده شد.
//پدر شهید نقل میکند:
مهدی از ده سالگی نماز میخواند و از دوازده سالگی روزه میگرفت. صبحها برای نماز یکبار که صدایش میزدم بیدار میشد. هر کاری به او سپرده میشد، بدون چونوچرا انجام میداد.
یکروز خودکاری آورد و گفت: امضا کن که رضایت داری من به جبهه بروم.
با اینکه پانزده سال بیشتر نداشت، چون از علاقهاش به امام خمینی و غیرتش برای دفاع از خاک میهن خبر داشتم، امضا کردم. این در حالی بود که خودم و دو پسر دیگرم هم به جبهه میرفتیم. از اینکه خدا مقام شهادت به مهدی و جانبازی به برادرش عطا کرده، افتخار میکنم.
//مادر شهید هم نقل میکند:
مادربزرگ بچهها خیلی به آنها علاقه داشت و اصلاً این علاقه دوطرفه بود. به همین خاطر وقتی بچهها میخواستند به جبهه بروند، مادربزرگشان ناراحتی میکرد. آخرین بار که مهدی و برادرش میخواستند به منطقه بروند، بدون خداحافظی با مادربزرگ، پنهانی از دریچهی گاراژ رفتند.
آن روز مهدی با خنده گفت: اینبار خودم میروم ولی خودم برنمیگردم، مرا میآورند.
و دقیقاً همان شد که مهدی گفته بود؛ او را شهید آوردند. خوشحالم از اینکه ما هم برای رضای خدا و انقلاب سهمی ادا کردیم.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه