مهدی پور استرآبادی

نــام :
مهدی
نـام خـانوادگـی :
پور استرآبادی
نـام پـدر :
حسین
تـاریخ تـولـد :
1345
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ  تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
ای کسانی که ایمان آوردید آیا می خواهید که دلالت کنم شما را به یک تجارت. نجات دهم شما را از عذابی دردناک ایمان آورید به خدا و رسولش و جهاد کنید در راه خدا با جان و مالتان این برای شما بهتر است اگر دانا باشید.
بنام یکتا معبودی که جان را آفرید و مرگ و زندگی در اختیار قدرت بی پایان اوست و درود بی منتها به محضر مقدس یگانه منجی عالم بشریت امام زمان(عج) و این تنها حجت خدا در بین بندگان و سلام به عظمت و قدرت ایمان و الهی رهبر عزیزمان این پایگاه و مخزن ایمان و شناخت خدا و نماینده و جانشین امام عصر(عج). ابتدا گواهی می دهم که خداوند صاحب و پروردگار جهانیان و محمد(ص) رسول او و علی(ع) ولی او برای ختم رسالت اسلام و کمال اخلاق نیک انسانی برای هدایت انسانند. بنا به اینکه مشیت الهی این چنین توافق کرده است که در راه آن معبود همیشه جاوید جهاد کرده و جان دهیم جان ناقابل خویش را در طبق اخلاص به ایثار راهش تقدیم می نمایم او را ستایش می کنم که منت نهاد و این گمراه را از پرتگاههای هلاکت دنیا جز فنا و نابودی و فساد چیزی دیگر نیست نجات داد آن هم بهترین و مقدسترین نجات جانفدائی برای رسیدنش قابل قیاس و ارزشی نمی باشد و بهترین افتخار من این است که شهادت را انتخاب کردم و با کمال خضوع و خشوع به استقبال این مرگ باعزت که گویی بهترین تولد می باشد که زیبائی آن آنقدر شیرین و شگفت است که حتی کس تا آن را نبیند و نرسد نمی تواند تصور کند و یا باور نماید و شیرینی آن در آن هنگام که این روح مظلوم از این قفس و زندان ظالم تن آزاد می شود و با سرعت و شوق غیرقابل تصور به ملکوت پر می کشند از عسل نیز شیرین تر است که گویی هیچ شیرینی ای در دنیا وجود ندارد که با این شیرینی مقابله کند پس من نیز از روی خلوص و شوق بی درنگ از شهادت استقبال کرده و سپاس و ثنای خود را در اختیار منتهای خدای تعالی نثار ایثار می نماید آری شهادت بهترین درس است که حسین(ع) در کلاس عشق خویش در جهاد صحنه کربلا به ما عاشقان خدا آموخت و ما نیز با گرمای عشق خویش این درس را گرمانه نگه داشته و مرگ خویش را اینطور انتخاب می نماییم باشد که این لذتهائی که می برم چشم دشمنان را کور و قلب رهبران دینمان را شاد گرداند و خدایا تو بس نعمت به من ارزانی داشتی که من اصلا لایق نبودم. خدایا من بنده ای هستم مانند زیادی از بندگانت من که عمری در این دنیا زندگی کردم و از تمام نعمات تو استفاده کردم وجودم از لطف تو بوده، غذایم از رزق تو، خوابم از نعمتهای تو، کارم از قدرت تو، علمم از رحمت تو، امیدم از کرم وجود تو و ترسم از عظمت تو و خشم تو. اما من نه تنها از اینها استفاده نکردم بلکه همه را بر علیه تو صرف نمودم و تنها معصیت تو را در خلوت بلکه در ملا عام نیز انجام دادم و حتی اعمال خوبم و واجباتم و مستحباتم نیز ناخالص بوده و بدون حضور قلب اما ای خدا ما بجز تو چه کسی اینها را بگوییم و از چه کسی بغیر از تو طلب مغفرت کنم خدایا با همه اینها باز هم امیدمان به وجود توست و به رحمت تو. الهی عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک.
خداوندا من از واقعه که همانا روز قیامت است می ترسم و از آخرت […] که همانا جهنم در آن است می ترسم. من حتی از عالم برزخ و فشار قبر نیز می ترسم چرا که اگر گرفتار عذاب تو شوم حتی یک لحظه آن را طاقت نخواهم آورد پس ای خدا بر من ببخش گناهان گذشته را زیرا که از روی جهل بوده و ندانسته به گمراهی زده ام و اکنون عذر می طلبم. اکنون از تو می خواهم که آن عیبهایم را بپوشانی و در روز قیامت آنها را آشکار نکنی خدایا آنچه که داده ای اکنون در راهت نثار خواهم کرد و با خون خودم عظمت معشوق که همانا تویی ثابت خواهم نمود و ای کاش صدها جان می داشتم که فدایت می نمودم چرا که جان دادن برای تو بس شیرین است. اما ای پدر و مادر بزرگوارم شما برای من بسی رنج بردید و در پای من محبت ریختید و من لایق نبوده و شکرش را بجا نیاوردم و هرگز نتوانستم جوابگوی یک محبت کوچک شما باشم و اکنون از شما طلب بخشش دارم که اکنون موقعیت دفاع از اسلام است به جبهه آمده ام تا اینکه در راه پروردگارم فدا شوم تا اینکه به هدفم برسم و هدفم جز رسیدن به او نبود. پدر و مادر عزیزم اکنون که خداوند کرم کرده و مرا بعنوان شهید […] انتخاب کرد افتخار می کنم و نیز این افتخار را به شما تبریک عرض می کنم و من به شما حق می دهم که تحمل مرگ فرزند برایتان مشکل است اما بدانید من قبل از آنکه فرزند شما باشم بنده خدایم و هر چه دارم از اوست و بالاخره آنچه که داده است خواهد گرفت پس چه بهتر که شرافتمندانه باشد من هرگز نمی گویم که گریه نکنید بلکه به شما توصیه دارم که بی قراری ننمایید. اما تو ای همسر عزیزم تو خیلی همسر خوبی برای من بودی و تو همه سختیها و رنج ها را تحمل کردید و جبهه آمدن تو خوب تربیت کردن بچه های من است که آنها را به خدمت گذاری به اسلام تربیت کنی و تو صبر کن که خداوند با صابرین است و از تمام کسانی که من به آنها بدی کردم طلب آمرزش می کنم از آنها می خواهم که مرا ببخشند و من 4 ماه روزه نگرفتم و احتمالا […] ماه نماز قضا دارم به امید پیروزی حق علیه باطل. 65/9/30

بیوگرافی

سوم شهريور 1345، در روستاي ده‌زيار از توابع شهرستان كرمان متولد شد. پدرش حسين و مادرش فاطمه نام داشت. تا پايان مقطع ابتدايي درس خواند. سال 1363، ازدواج كرد و صاحب‌ دو پسر و يك ‌‌دختر شد. پاسدار بود، چهاردهم آبان 1373، در روستاي اورتين كهنوج كرمان در درگيري با اشرار به شهادت رسيد. پيكر وي در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپرده شد.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1373/08/14
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
روستای اورتین کهنوج
عـملیـات :
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *