علی بی غم

بسم رب شهداء وصدیقین

“وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ ۖ وَاصْبِرُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ” فرمان برید خدا را و رسولش را و نزاع مکنید ، پس سستی نخواهید کرد و نخواهد رفت دولت شما و صبر کنید بدرستی خدا با صبر کنندگان است.

با حضور سلام به پیشگاه صاحب الزمان و جد بزرگوارش حسین بن سیدالشهدا و با درود بلند پایه به امام امت و امت شهید پرور و به امتی که آمادگی خود را برای مقدمه سازی قیام امام عصر بدون هیچ درنگی اعلام داشته است.
هم اکنون من که در راه حق و حقیقت برای تثبیت کردن قیامت خود و لبیک گفتن به رهبر عالی قدرمان و حس وطن دوستی جبهه را صدر مسائل قرار داده ام، امیدوارم که مسئولیت خود را به نحو احسان انجام داده باشم واین مرگ من تبریکی باشد برای شما . امیدوارم که توانسته باشم که مرگی بدون تکبر و حریص به مال دنیا داشته باشم.
من کسی نیستم که حتی به عنوان تذکر مسئله ای را با شما امت آگاه عرض کنم، فقط می خواهم بگویم که هر کدام می توانید برای من نماز قضائی بجای آورید و هیچ هنگام نماز و نماز جماعت را سبک نشمارید و اگر می خواهیم که خون شهیدان پایمال نشود نماز را بپا دارید و سبک شماری آن را معصیت بشماید. از  شیطان اعمال یک شخصی که نماز را سبک می شمارد. و به مسائل دینی دیگر توجه نمی کند. اما یک پاسدار هم باشد. جلو چشمان شما ظاهر نکند که همگی ما باید معیار اسلام را در نظر داشته باشیم و رفتار کنیم . امام حسین علیه السلام برای نماز شهید شد.
دعاهای هفتگی را فراموش نکنید که پیروزی و سلاح ملت مسلمان است.
به پدر گرامی سلام عرض می کنم. امیددارم که از رفتن من ناراحت نشوی که مرگ در هر هنگامی به سراغ آدم می آید. چرا این مرگ برای رضای پروردگار عالم نباشد؟ مرا عفو کنید.
و اگر به هر کدام یک از اعضای خانواده و دیگران بدی کردم مرا ببخشی که گذشت از دیگران سئوالهای نکیر و منکر را برای انسان آسان می گرداند.
هر کسی که توان دارد برای من یک روزه قضایی بگیرد و 1000 تومان را به حساب کفاره روزه من خرج کنید. همچنین مقداری پول پیش احمد دارم.
یک 10 ، 20 تومانی از بابت ماست به خانه رمضان بدهکار هستم من نپرداختم، اگر نپرداختید ، بپردازید. همین امسال بود پدر.

بيست و هشتم فروردين 1348، در شهرستان بم زاده ‌شد. پدرش اكبر، آهنگر و جوشكار بود و مادرش بي‌بي‌جان نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. نوزدهم دي 1365، در شلمچه بر اثر اصابت تركش‌ به سر، شهيد شد. پيكر وي ‌در گلزار شهداي زادگاهش به خاك ‌سپرده شد. دو برادرش مهدي مغفوري و حسين بي‌غم نيز به شهادت رسيده‌اند.