غلامرضا غلام شاهزاده سنجری

نــام :
غلامرضا
نـام خـانوادگـی :
غلام شاهزاده سنجری
نـام پـدر :
موسی
تـاریخ تـولـد :
1342
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

بسمه تعالی

ان ا… یحب الذین یقاتلون فی سبیل صفا کانهم بنیان مرصوص

خداوند دوست میدارد کسانی را که در راه او می جنگند و همانند دژهای نفوذ ناپذیر استوار می مانند. درود به فرزند پاک رسول  (ص) امام مهدی (عج) و نایب برحقش امام امت و سپاس خدایی را که انسانی پیامبر گونه چون امام خمینی را بعد از گذشت یکهزارو چهارصد سال برای این مردم رهبر قرارداد و درود بر خانواده شهیدان از صدر اسلام و انقلاب اسلامی و شهیدان جنگ تحمیلی وصیت نامه خودم را شروع می کنم.
من بر حسب احساس مسئولیت دینی و جهاد فی سبی الله در این راه قدم برداشته و به امر فرمانده سپاه اسلام امام امت خمینی بت شکن که رفتن به جبهه واجب کفایی و اکنون انقلاب اسلامی به لطف ا… آنچنان پیش می رود تا به کافران از خدا بی خبر درسی بدهد که دیگر هوای درافتادن با اسلام را در سرشان نپرورانند. ان شاءا…
پدر و مادرم سلام،
سلامی که از اعماق قلب پر از مهر و صمیمت نسبت به شما و دیگر دوستان می باشد سرچشمه گرفته و از کربلای ایران همچون کبوتر به سویتان پرکشید، امیدوارم که این سلام گرم بنده را بپذیرید و در گوشه ای از قلبتان جای دهید . پدر و مادر عزیزم شما برای من خیلی زحمت کشیده اید و خیلی رنجها و سختیها برده اید تا مرا بزرگ کردید و در این زمان نوبت من بود که خوبیهای شما را جبران کنم ولی می بینم که جنگ کفر علیه اسلام شروع شده و هدفشان از بین بردن دین خدا و قرآن می باشد، نمی توانم اینجا بنشینم و دشمنان خدا و قرآن به مسلمانان ظلم کنند و زن و فرزند آنها را به اسارت ببرند و بمب بر سر آنها بریزند. مادر؟؟؟راهی جبهه حق علیه باطل شدم و امیدوارم که بتوانیم خاری از جلوی راه اسلام بردارم نه اینکه خاری باشم در راه اسلام و آرزو دارم خدا مرا یاری دهد تا آنجا که بتوانم مبارزه کنم و دشمن اسلام را نابود کنم . دوست دارم زمانیکه شهادت در راه حق نصیبم شد این خون ناقابلم در راه اسلام ریخته شود تا پیروزی برای اسلام عزیز را به دنبال داشته باشد . من هیچ گونه آرزویی ندارم و تنها آرزویم شرکت در جبهه حق علیه باطل و شهادت در راه خدا و پیروزی اسلام به کفر جهانی است اکنون که قلم بدست گرفتم و وصیت نامه ام را می نویسم به همرزمان و هموطنان عزیز و تمامی فامیلها می گویم دست از عبادت و دین خدا و حمایت امام عزیزمان برندارید چون نجات کلیه شما و مسلمانها در گرو اوست آیا اگر امام نبود به این چنین سعادتی می رسیدیم . قرآن بخوانند و دعاهای کمیل و دعاهای همبستگی خود را برای پیروزی رزمندگان فراموش نکنید، بدانید که اگر ما ها رفتیم، خدای شهیدان است و امام را یاری خواهد کرد و دیگر رزمندگان جای ما را خالی نخواهند گذاشت و این مزدوران بعثی و کافران از خدا بی خبر را از روی زمین خواهند برداشت و امیدوارم که بعد از من هم همیشه آن وجود عزیزت از تمام بلاها در امان باشد. به برادرجان عزیزتر از جانم و خواهران مهربانم نصیحت می کنم که هرگز برایم گریه نکنند چرا که اگر شما گریه کنید دشمن هایتان خوشحالی می کنند از خودتان صبر و شکیبایی نشان بدهید. برادرانم بیاد بیاورید آن لحظه ای را که امام حسین (ع) در کربلا در میدان جنگ بر بالین برادرش عباس آمد و دو دست برادرش را قطع دید اما مثل کوه در برابر دشمنان ایستاد ، از شما می خواهم که بعد از شهادت من هیچ گونه احساس تنهایی نکنید و دست از شهادت و امام عزیزمان برندارید و به برادرم علی می گویم که دست از تحصیلاتش بر ندارد و به خواهرانم هم می گویم که برای من گریه نکنید شما بیاد آورید آن لحظه ای را که زینب سر برادرش حسین را بر بالای نیزه دید و به خرابه شام اسیری رفت و در هر کجا که می رسید پیام  برادرش حسین و دیگر شهدای اسلام را به گوش جهانیان می رساند و می گفت اسلام پیروز است و ظلم نابود است و در مقابل زنهای شامی مثل آهن آبدیده از خودش استقامت نشان داد. پس شما هم پس از شهادت من زینب وار باشید و صبر و شکیبایی را پیشه کنید که خداوند صابرین را دوست می دارد و از پدر و مادرم هر دو  اطاعت کنید و در زندگی آنها را تنها نگذارید تا خداوند از شما راضی گردد و در پایان ازتمامی خویشان و دوستان می خواهم که اگر در این مدت عمرم از بنده نگرانی و یا اینکه دلگیر شده اند بنده را ببخشند و مورد عفو قرار بدهند و سعادت را در زندگی برای آنها از خداوند متعال خواستارم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

ستوان غلامشاهزاده

من ا… التوفیق

تقاضا دارم که این وصیت نامه ام را بر سر مزارم در بین دوستان بخوانید و در آلبوم نگهداری شود.

بیوگرافی

بسم الله الرحمن الرحیم

با یاد آنان که گمنام آمدند و بی پروا در میادین رزم مقابل خصم زبون ایستادند و کمر خدمت به مکتب و میهن خویش بسته و از وجب به وجب خاک میهن اسلامی از دشت پهناور خوزستان تا قلل پوشیده از برف و مغرور کردستان با جان فشانی و پای مردمی حفاظت و حراست نموده و جان خود را در طبق اخلاص نهاده و عاشقانه از انقلاب دفاع نمودند با یاد آنان که با شجاعت آزادگی و مردانگی را آموختند تا ما هم به عنوان همرزمانشان ادامه دهندگان راه آنان باشیم.

مختصری از زندگینامه شهید امیر سرتیپ 2 غلامرضا غلامشاهزاده

در میان قصه های بهشتی به قصه یار سفر کرده ای می رسیم از قبیله دوستان خدا که ندای توحیدی او هنوز از پس سالهای دور به گوش جان می رسد.
غلامرضا از بهشتیانی بود که غنچه وجودش به تاریخ 1342 در بم خانواده ای کشاورز و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت در یکی از محله هایی به نام اسدآباد پشترود چشم به جهان گشود. از همان دوران کودکی در کنار خانواده و پای سجاده مادر درس دین داری و محبت به خاندان نبوی (س) را به خوبی آموخت و راز و نیاز عارفانه و عاشقانه با حضرتش را به او نشان داد. غلامرضا با عشق کیف و کتاب را برداشت و راهی مدرسه شد با پایان موفقیت آمیز دوره ابتدایی در مدرسه اسدآباد پشت رود پشت سر گذاشت و دوره راهنمایی و دبیرستان را در روستایی بنام قاسم آباد به پایان رساند شوق خدمت به سرزمین مقدس ایران اسلامی او را راهی تهران و  شیراز کرد تا در آزمون ورودی آموزشگاه افسری شرکت کند با پایان یافتن دوره های آموزش نظامی و تخصصی فارغ التحصیل شد و در تقسیم بندی های یگانی در تهران به لشکر 21 حمزه تعیین شد و پس از اعلام حضور در آن تیپ به جمع شیران بیشه ایران اسلامی در منطقه عملیات پیوست و سرانجام در یکی از عملیاتها به نام بدر با اصابت ترکش گلوله توپ دشمن بهانه ای شد تا بر بال ملائک استان حضرت دوست بنشیند و تا بهشت برین اوج بگیرد از همان زمان بود که نامش در لوحه زرین تاریخ شهدای کربلای ایران ثبت و باعث افتخار خود و خانواده اش شد.

روحش شاد و یادش گرامی باد.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1363/12/24
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
شرق دجله
عـملیـات :
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *