
بسمه تعالی
انا للله و انا الیه راجعون
وصیت نامه احمد فروغ
امروز که عازم جبهه گشته ام لازم است چند کلمه بنویسم درود بر خمینی بت شکن و درود بر ملت شهید پرور ایران سلام بر شهیدان گلگون کفن ای امام بدان ما که عازم جبهه گشته ایم تا آخرین قطره خون خود ایستاده گی خواهیم کرد تا این صدامیان را نابود سازیم به امید پیروزی اسلام . سلام برادر عزیزم مادرجان من که در این راه می جنگم این راه افتخار است باری مادر مهربان از تو می خواهم اگر من کشته شدم برایم گریه نکنید و لباس سیاه در بر نکنید زیرا دشمنان شما لذت می کنند شما بر برادر های عزیزم برادرها برای من گریه نکنید اگر خواستید شبهای جمعه برایم فاتحه بخوانید. خدا یار و نگهدارتان
باری مادرجان ما که در جبهه حق علیه باطل می جنگیم تا پیروزی کامل دست بر نداریم تا لشکر کفر را نابود سازیم راه کربلا باز شود امیدوارم شما برادرهایم و خواهرانم میتوانید در پشت جبهه کمک به اسلام بکنید به امید پیروزی لشکر اسلام بر قوای کفر انشا الله اسلام پیروز است و پیروزی ما نزدیک است امام خمینی فرمانده سپاه پاسداران رابر یک نفر عادل تعیین کند که مهر زوجه ام را طبق دستور قرآن رد نماید
اگر چیزی باقیماند تعدادی از آنها را خرجم کنند بقیه آنها را به فرزندم زهرا بدهند باری همسرم دعای فراوان می رسانم امیدوارم که بتوانید فرزند مرا برای اسلام تربیت بکنید اجرت هم با فاطمه زهرا سرور زنها به امید پیروزی اسلام
مکن گریه مکن ماتم شماتت می کند دشمن
شهیدان زنده اند الله اکبر بخون آغشته اند الله اکبر
تا خون در رگ ماست خمینی رهبر ماست
حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله
اسلام پیروز است منافق نابود است
——————————
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون ما همه از خداییم و به سوی او باز می گردیم
سلام مادر مرا ببخش زحمات زیادی برای من کشیدی اما تقدیر الهی این بود که حاصل زحماتت در دشت جنوب به روی زمین نقش ببندد . مادر تو را به صبر بردباری دعوت می کنم . هر گاه خواستی برایم گریه کنی بر مصیبتهای فاطمه زهرا و زینب کبری گریه کن . مرا در این لحظات پایان عمر عفو کن. اما همسرم تو را به صبر بردباری دعوت می کنم و من در زندگی نتوانستم حق همسری شما ادا کنم . مرا عفو کن و دو فرزندم را طوری تربیت کن که زهرا زهراوار زندگی کند و رحمان علی وار. زهرا و رحمان گوش به فرمان مادر خود بوده و دست از دامان ائمه و رهبری و ولایت برنداشته و رهرو ولایت فقیه و روحانیت باشید.
یک وصیت به ملت شریف ایران که دست از رهبر و ولایت فقیه برنداشته و او را تنها مگذارید و نعمتی را (جمهوری اسلامی) که خداوند به ما اعطا کرده قدر آن را بدانیم. از قرآن و دعا فاصله مگیرید، وصیتم به همسر و دخترم و دیگر خواهران مسلمان این است که مبادا حجاب اسلامی را ننگ و عار بدانید. مبادا دل فاطمه زهرا و زینب کبری را از خود برنجانید.
جوانان و نوجوانان در حال و در آینده مبادا سلاحی را که شهدا از دستشان به زمین افتاد و خونشان به روی قرآنی که در دست داشتند ریخت، به زمین بگذارید. از روحانیت و رهبر جدا نشوید که فاصله بین این دو سرانجام به نابودی و انحراف خواهد داشت.
از خداوند بزرگ برای همه شما موفقیت و پیروزی و عاقبت بخیری را مسئلت دارم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته 62/5/13
ما فرزندان شهدا تا آخرین قطره خون خود دست از خط ولایت رهبری بر نمی داریم و همیشه در کنار رهبر مظلوممان خواهیم بود و او را تنها نمی گذاریم و همیشه آن خاطره مظلومانه شهادت پدرانمان را فراموش نمی کنیم که چطور مظلومانه به شهادت رسیدند در آن گرمای جنوب و سرمای غرب و تأکید می کنم به دیگر دوستان و فرزندان شهداء که گول این زرق و برق دنیا را نخورند. مال دنیا را با بهشت جاودان و خون پاک و مطهر پدرانمان را با آن معاوضه نکنیم و به وصیت پدرانمان عمل نمائیم. صبر در تمام مصائب را سرلوحه خود قرار دهیم.
والسلام
يكم خرداد1338، در روستاي لنگر از توابع شهرستان بافت به دنيا آمد. پدرش محمد (فوت1358) و مادش زينب نام داشت. خواندن و نوشتن را در مكتب فرا گرفت. سال 1357، ازدواج كرد و صاحب يك پسر و يك دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. شانزدهم مرداد 1362، در مهران بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. مزا وي در گلزار شهداي گنجان بافت واقع است.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار

بدون دیدگاه