احمد بختياري

نــام :
احمد
نـام خـانوادگـی :
بختياري
نـام پـدر :
حسين
تـاریخ تـولـد :
1346
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم
“إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنْيَانٌ مَّرْصُوصٌ” بدرستیکه خداوند دوست می دارد کسانیکه در راهش چون دژهای استوار پیکار می کنند.
مادرعزیزم، پدر عزیزم، خواهر عزیز، برادر عزیزم اولین وصیتی که با شما دارم این است که درست در خط امام باشید. مادر عزیزم، تو پدر عزیزم، خواهر عزیز و برادر عزیزم من کوچکتر از آن هستم که شما را به خط امام هدایت کنم. مادر عزیزم من حرفی را که از علمای بزرگ شنیده ام و می دانم که گفتنش جایز است را گفتم. دوستان و آشنایان می دانم که شما از من بدی دیده اید شما را به جان امام قسم می دهم که این بنده ذلیل را ببخشید. خداوندا می دانم مادر عزیزم می دانم و همه می دانند که تو مادر چه زحمتهایی برایم کشیدی. مادر عزیز تو همیشه به من خوبی کردی و من همیشه و در هر حال خوبیهای تو را می دیدم و عکس العملی نشان نمی دادم. مادرم از روی قلب می گویم شما را به جان زهرا مرا ببخشید. پدر عزیز و مهربانم هنوز یادم نمی رود که همیشه تو مرا نصیحت می کردی و مرا به طرف مسجد می کشاندی. پدر عزیزم من قدر تو را ندانستم واقعا افسوس خواهر مکتبی و مهربانم. خواهرم بعد از مرگ من چون زینب(س) صبور و شکیبا باش. خواهرم تو مانند زینب(س) در برابر دشمن برایم گریه مکن. خواهرم می دانم که من ثمره عمر تو هستم ولی برای اسلام از من بگذر. برادر عزیزم تو سرباز امام باش. برادرم از تو می خواهم که راهم را ادامه دهی . خداوندا می دانم که من فردی گنهکار هستم و تو برای جنگیدن در راه خدا قسمتی از گناهانم را بخشیدی. این وصیت من را بپذیر. در کنار عکسم، عکس امام و شهید مفتح را بزنید بروی سنگ قبرم. تا می توانید آیه قرآن بنویسید. در هر شب جمعه که کنار قبرم می آیید اول که می نشینید از روی قلب برای امام و رزمندگان دعا کنید. مادرم هر وقت که بر سر قبرم آمدی سری بر قبر شهدای دیگر بخصوص شهید اعظم ایرانمنش بزن زیرا شهید اعظم ایرانمنش مانند آقایش مظلومانه شهید شد. اگر من شهید شدم یکی را برای جنگیدن جای من به جبهه بفرست تا سنگرم خالی نماند. ممکن است این وصیت نامه ام در بین مردم شهیدپرور سیرجان خوانده شود. از این رو چند کلمه ای با مردم وصیت می نمایم. مردم سیرجان هنوز پوشاک و لباس و کمکهای نقدی شما بر تن و جان شهیدان باقی است. مردم شهیدپرور سیرجان این کمک و ایثارتان را ادامه دهید امیدوارم که توانسته باشم در راه رضای خدا خدمتی به این مردم زجر کشیده و مردم شکنجه دیده خدمتی کرده باشم. ای زنانی که از روستای خود یک کفی گندم که سرمایه خودتان را برای رزمندگان هدیه می کنید در آن دنیا در پیش فاطمه زهرا(س) شفاعتتان می کنم. ای مادران شهیدان در پیش حضرت زهرا شفاعتتان می کنم. ای پدران شهدا در نزد حبیب بن مظاهر دعایتان می کنم . ای برادران شهدا در نزد حسین(ع) دعایتان می کنم. ای مادران شهدا در نزد زینب(س) دعایتان می کنم. والسلام. به امید پیروزی رزمندگان اسلام. لا اله الا الله، لا اله الا الله، لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان محمد رسول الله.

بیوگرافی

دهم‌ارديبهشت 1346، در شهرستان ‌سيرجان به‌دنيا آمد. پدرش‌ حسين، خواربارفروش بود و مادرش فاطمه نام‌ داشت. دانش‌آموز سال سوم راهنمايي بود، به عنوان بسيجي درجبهه حضور يافت. هشتم مرداد 1362، در مهران بر اثر جراحات جنگي به شهادت رسيد. پيكر وي مدت‌ها در عراق دفن بود و سرانجام سال 1381، پس‌از انتقال در زادگاهش به خاك سپرده شد.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1362/05/08
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
مهران
عـملیـات :
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *