
به نام خدا
ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عندربهم يرزقون
والذين مع اسدا علي الكفار رحماء بينهم
باسلام درود فراوان به رهبر كبير انقلاب اسلامي پير جماران قلب مستضعفان اميد رزمندگان بت شكن زمان خميني روح ا… و وصيت نامه خود را آغاز مي كنم .
در شب حمله كه عاشقان خدا در صبحگاه به ديدار معشوق مي روند صبحگاهي كه نقد عروسي آن رگبار گلوله هاي بعثيون است و معشوق آن خداست با شور شوق وارد آن صبحگاه مي شوند تا با يگانه ياورشان ديداركنند.
وقتي سفير گلوله هاي پاسداران اسلامي فضا را شكافته و بر قلب دشمن زبون مي نشيند آتش خمپاره هاي لشكريان الله طومار بعثيون كافر را در هم مي پيچد و نعره خشم آگين و خروش مجاهدين اسلام رعشه بر اندام آنچه ضد انقلاب و خدا است مي اندازد دشمن عاجزانه دست به عقب نشيني مي زند تا مجاهدين راه خدا جشن پيروزي بگيرند و طعم شيرين فتح را در عمق خانشان بچشند و در اين ميان باشد كه با صداي انفجار خمپاره يادر سفير گلوله اي از سوي دشمن فرياد الله اكبري بگوش رسد و بعد فوران خون از پيكري فاتح و لكن سرآغاز حركتي نوين تولدي تازه و بعثتي جديد در اوج افتخار كه پيام آور خون شهيدان است و از قول همه شهيدان براي شما براي شما سخن مي گويد سخني كه همه دوستداران الله گفتند و مي گويند و آن اين است كه در امام بيشتر دقيق شويد تا عشق و علاقه تان بر وجود اين رهبر عزيز بيشتر شود.
واز خداوند بخواهيد كه رهبرمان را تا انقلاب مهديش حتي كنار مهدي نگهدارد . و تواي برادر به خانواده هاي شهدا سربزنيد و دست نوازش بر سر فريزندانشان بكشيد و به آنها بگوييد كه پدرتان پرواز كرد و به معشوق پيوست و هيچگاه ناراحت نباش كه خدا با شما ست و تواي پدر و مادرم وصيت نامه ام را بخوان و به ياد حسين گريه كن كه حسين در بدترين وضع بشهادت رسيد بطوري كه دو روز بدن مولي شهيدان در كربلاي گرم عراق ماند و هيچكس راضي نبود كه بدان پاك امام را بخاك بسپارد تا آنكه فرزندش او را بخاك سپرد و هيچ براي من گريه مكن چون من هيچ كاري براي اسلام نتوانستم بكنم تا كفاره گناهانم باشد و به اين فكر افتادم كه جانم را فداي اسلام كنم تا سرپوشي باشد بر گناهانم و پدر و مادرم مقاوم واستوار قدم بردارد وافتخار كنند كه فرزند ناقابلت را در راه خدا بخشيدي و اگر من شهيد شدم از دولت چيزي نخواهيد بلكه از خدابخواهيد چون خدا است كه همه چيز را به انسان مي دهد.
و تواي خواهرم كه همسرت را ازدست دادي و خم به ابرو نياوردي هر چند هم نكته كه ناراحت هستي و دل تنگ هر وقت دلت گرفت برسرمزارم برو وبه ياد شهداي كربلا گريه كن و مانند زينب بر جنازه برادرت حاضر شوو به مردم بگو كه ما اگر همه فرزندانمان هم اگر شهيد شوند هيچوقت ناراحت نخواهيم شد و همچنان مقاوم خواهيم ايستاد .
اي مردم دست از امام برنداريد به جبهه ها بياييد و اگر يك مرتبه به جبهه رفته ايد نگوييد من كه رفتم شما بايد آنقدر به جبهه برويد تا اسلام را به جهان بكشانيد و از روحانيون مي خواهم كه تبليغات بيشتر كنند و پيشينيان بسيج و همه ارگانهاي انقلابي باشند و همه افراد را جذب بسيج كنيد و به جبهه بفرستيد والسلام فرزندت جعفري 62/4/24
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار به اميد پيروزي حق بر باطل.
يكم فروردين 1347، در شهر كشكوئيه از توابع شهرستان رفسنجان به دنيا آمد. پدرش رضا و مادرش ليلا نام داشت. تا دوم راهنمايي درس خواند، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. هشتم مرداد 1362، با سمت نيروي واحد رزمي در مهران بر اثر جراحات جنگي به شهادت رسيد. پيكر وي بر اثر مد تها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص سال 1373، در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپرده شد. برادرش محمد نيز به شهادت رسيده است.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار

بدون دیدگاه