وصیت نامه پاسدار شهید احمد سلطانی
«إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِى سَبِیلِهِ صَفّاً کَأَنَّهُم بُنْیَانٌ مَّرْصُوصٌ »(قرآن کریم)
همانا خدا دوست می دارد کسانیکه در یک صف متحمل برای خدا جهاد می کنند.
اینجانب احمد سلطانی فرزند محمد که موفق شدم به جبهه حق علیه باطل بروم. وصیت نامه ام را شروع می کنم. حضرت علی (ع) در خطبه معروفش به نام جهاد در همان اول خطبه می فرماید «إِنَّ الجِهادَ بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ فَتَحَهُ اللّهُ لِخاصَّةِ أَوليائِهِ» یعنی جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند آنرا بروی دوستان خاص خودش می گشاید.
اینجانب از اینکه موفق شدم به جبهه حق علیه باطل بروم خیلی خوشحال می باشم و این راه را خودم انتخاب کرده ام و آرزوی من شهادت است و من با شهادت سعادتمند می شوم. نه …. نه مادر، با شهادت نابود نمی شوم همانگونه که در قرآن می فرماید :«وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ »
«مپندارید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مردگانند، بلکه زنده اند و نزد خدای خویش روزی می خورند.»
شما ای خواهران و برادران عزیزم وحدت را حفظ کنید و همیشه به فکر جبهه ها باشید و یاد رزمندگان باشید. مادر عزیزم و برادران گرامیم اگر جنازه من پاره پاره نشد و به دست مزدوران عراقی نیفتاد، جسدم را در سلبوئیه کنار قبر برادران شهیدم دفن کنید و اگر جسدم گم شد برایم کنار قبرهای شهیدان صورت قبر ببندید.
قومان و خویشان و خواهران من حجاب خود را رعایت کنید. شما با حجابتان و من و دیگر برادرانم با شهادتشان و دانش آموزان با درس خواندنشان مشت محکمی بر دهان آمریکا بزنیم. امیدواریم که بتوانیم سربازان واقعی امام زمان (عج) باشیم و امیدواریم که خداوند فرج امام زمان را نزدیک کند و به امید آن روز. خداحافظ
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار، آمین
یکم شهریور 1342، در روستای بناوند سبلوئیه از توابع شهرستان زرند به دنیا آمد. پدرشمحمد (فوت1345) کشاورز بود و مادرش صغری نام داشت. تا پايان مقطع ابتدایی درس خواند. پاسدار بود، سوم فروردين 1361، در دشتعباس توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه