احمد عبداللهی کوهی

نــام :
احمد
نـام خـانوادگـی :
عبداللهی کوهی
نـام پـدر :
محمد
تـاریخ تـولـد :
1335/05/09
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

«آخرين وصيت نامه شهيد» تاريخ 18/10/65
«إن الذين قالو ربنا الله ثم استقامو تتنزل عليهم ملائکه أن لا تخافوا و لا تحزنوا و اشربوا بالجنه»
«الهی کنتم توعدون» أشهد أن لا إله إلا الله. أشهد أن محمد رسول الله – أشهد أن علی ولی الله.
خداوندا تو را حمد و سپاس می گويم که مرا مسلمان آفريدی . تو را شکر می گويم که از اهل ولايت قرارم دادی تا طعم محبت تو و شيرينی وجود اين انسان های شايسته بارگاه کبريائيت را احساس نمايم، سپاس به آستان مقدست که ما را در زمانه ای آفريدی که زندگی و مرگمان هدفدار است. خدايا با همه ی آلودگی و روسياهيم مشتاق لقای توام، خدايا حيات طيبه ی انسانی را آن کسانی درک کردند که به تو پيوستند و از غير تو گسستند و خود را برای تو خالص کردند و دنيا را نه جای ماندن که گذرگاهی برای ورود به جهانی ديگر يافتند ، خدايا چه می شود به اين عبد بی پناهت که مأمنی جز تو ندارد ترحمی کنی. خدايا عامه مردم خواهان عمر طولانی هستند اما چه سود برای کسی که جز عصيان اوامر تو و سنگينی بار گناه ره توشه ای ندارد . خدايا من که در اين چند روز زندگی نتوانستم منشأ اثری باشم ، از درگاه کرمت مسئلت دارم خون ناچيزم را منشأ تحول در خويشان و آشنايان و افرادی قرار دهی که هنوز در خواب غفلت هستند و عظمت و حقانيت اين انقلاب و رهبری پيامبرگونه ی آن را درک نکرده اند و تنها به فکر رفاه طلبی و پرورش جسم خاکی خود می باشند و خود را از درک معرفت ذات باری تعالی و حيات واقعی محروم کرده اند.
خدایا اگر با ريختـه شدن خون بی ارزش اين بنده ی ناچيزت قدمی در راه سـربلندی و پيروزی اسلام برداشتـه می شود ، ذره ذره ی وجودم را در اين راه تقديم آستان کبريائيت می کنم .
خدايا بيش از اين شاهد عصيانگری هايم نباش و از اسارت بيرون بياورم ، ای مولا بر من مپسند که در بستر بميرم و فيض عظمايت را نصيبم کن .
خدايا چگونه خودم را قانع کنم که عزيز زهرا(س) ، حسين مظلوم(ع) در راه تو بدنش قطعه قطعه شود و اين حسين مرگی کوچک را طلب کند .
اينک که آيين پاک محمدی مدعيان ايمان را به ياری می طلبد بر ماست که از پا ننشينيم و با آتش خشم وجودمان و رگبار گلوله های تفنگ هايمان به دشمنان اسلام ثابت نماييم که خون پاک اباعبدالله الحسين (ع) با همان حرارت و جوشش در رگ هايمان در حرکت است ، امروز بايستی قدرت اسلام را به جهان استکبار بفهمانيم ، امروز روزی است که بايد حق تفنگ هايمان را با ريختن خون سفاکان از خدا بی خبر ادا نماييم .
ای تاريخ تو شاهد باش  و بنويس که امروز فرزندان خمينی در راه دفاع از اسلام تا پای جان ايستاده اند و تمامی سختی ها را به جان خريده اند ، به فرزندانمان بگو که پدران شما جان خود را فدای قرآن کردند و مجد وعظمت را برای شما به ارمغان آوردند ، امروز وظيفه ی ما را اباعبدالله الحسين (ع) تعيين کرده، حسين به يزيد زمان «نه» گفت وظيفه ی ما نيز همان است که به يزيد زمان «نه» بگوييم و دست سازش به آن ها ندهيم ، حسين همه ی هستی خود را فدای اسلام کرد وظيفه ی ما نيز همان است .
در سايه ی ايثارگری ها و مبارزات فرزندان لايق ماست که آمريکای جهانخوار ذلت را پذيرا شده ، ما در سايه ی اين جنگ فهميديم ملتی که مبارزه ندارد بايد ذلت را قبول کند .
ای عزيزان اين سـربلندی را که ثمـره ی سلحشوری های فرزندان اسـلام است کوچک نگيـريد و به خاطر متـاع بی ارزش دنيوی آن را معامله نکنيد امروز رسالت سنگينی بر دوش شما نهاده شده و آن اين است که نسيم جان بخش اسلام را به مشام توده های مستضعف جهان برسانيد و آن ه

بیوگرافی

احمد، نهم‌ مردادماه سال ‌1335 در شهر كرمان متولد شد. پدرش محمد و مادرش فاطمه نام ‌داشت. احمد تا پایان‌ مقطع متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم گرفت. سال 1361، ازدواج كرد و صاحب ‌یك ‌دختر شد. كارمند مخابرات بود که به‌عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.
احمد پس از رزم بی‌امان با دشمن بعثی، در جبهه مجروح و به بیمارستان شهید فقیهی شیراز منتقل شد.
و این آخرین برگ‌های زندگی دنیایی احمد بود. او بیست‌وسوم‌‌ دی‌ماه سال 1365 در بیمارستان شهید فقیهی بر اثر صدمات ناشی از جراحات جنگی شهید شد.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1365/10/23
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
شلمچه
عـملیـات :
کربلای5
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
گلزار شهدای کرمان
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
1
ردیـف :
8
شـماره :
5

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *