اسدالله دهقاني قناتغستاني

نــام :
اسدالله
نـام خـانوادگـی :
دهقاني قناتغستاني
نـام پـدر :
اكبر
تـاریخ تـولـد :
1347
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

بسم الله الرحمن الرحیم

الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ
کسانیکه به پروردگارشان ایمان آورده اند وبرای برقراری دین ا… از دیارشان هجرت می کنند وبرای بقا و پایداری قرآن با جان و مالشان در راه خدا جهاد می کنند بزرگترین درجه و مقام را در نزد خداوند کریم دارند و براستی که آنان رستگاران دوعالمند.
اسلحه های سردوگرم خود را (قلم و مسلسل) را از نشانه گیری بسوی یکدیگر منحرف و بسوی دشمنان اسلام وانسانیت که در راس آنها آمریکا است نشانه گیرید.  امام خمینی
من پاسداری هستم از سلاله خون جملگی شهدای اسلام و وارث خونهای پانزده قرن خط سرخ شهادت و تشیع که در زمانه ای و مقطع ای پرمخاطره قرار گرفته ام مسئولیتها بردوشم سنگینی افکنده آینده را با چشمهای خود می نگرم و به گذشته می اندیشم پس از فکرها واندیشه های فراوان به نتیجه ای جاودانه دست یافته ام که دو راه در پیش دارم …
1- یکی اینکه حسین وار مانند شهدای گذشته با تماس وجودم راه پوئیدن و رفتن را انتخاب کنم و به صف شهدا بپیوندم .
2- دوم اینکه مانند یزدیها حیوان وار بمانم بخورم ، بخوابم و هیچ حرکتی و هجرتی نداشته باشم و بپوسم و هیچ در هیچ شوم .
ما در این دنیا در نزد خداوند متعال و در برابر خون پاک شهدا مسئولیم و در آن دنیا نیز گرفتار آتش دوزخ هستیم واینک زندگی و راه اول را برگزیده ام و می خواهم در چارچوب تنگ زمانه این حیات پست را بدرم و هجرت کنم آری تصمیم گرفته ام .
در اولین نگاه به سرزمین اسلامی ام می بینم در سرراه ما سدها راه که همچون حیوانات انسان نمایی جلو حرکت و تکامل انسانی را گرفته اند و در کنار و گوشه جامعه اند به فتنه گری و آشوب پرداخته اند و باز می بینم که چگونه ابرقدرتهای شرق و غرب و مزدوران وابسته به آنان بخاطر به خطر افتادن منافعشان کمر به نابودی اسلام بسته اند و تصمیم بر نابودی انقلاب اسلامی دارند و بار دیگر می خواهند خون صدها هزار شهید و معلول را به تباهی بکشند و توطئه پشت سر توطئه برای نابودی انقلاب اسلامی که ترس از جهانی شدن آن را دارند و همانطور که در حدیث آمده است (ما دشمنان شما را ازنادان ترین افراد قرار داده ایم و تمامی توطئه های آنانرا نقش بر آب می کنیم ) این وظیفه همه مسلمانان است که برخیزند و وجود این استعمارگران را که هدفشان به مسلخ کشیدن کلیه مستضعفان جهان است از سطح کرده زمین پاک سازنند من یک سرباز اسلام و فرزند امام خمینی هستم و تصمیم گرفته ام که به سهم خود حرکت کنم وبرای آزادی همکیشانم بکوشم و آنان را از دست این جهانخواران غرب و شرق و مزدوران وابسته به آنان نجات دهم . بلی اینان خوب می دانند که اگر اسلام پا بگیرد دیگر جایی برای ماندن آنان نیست و حکومتهای آنان که به گفته امام مانند طبلهای توخالی می باشد مانند حکومتهای فرعون و شداد ونمرد ، بزودی واژگون خواهند شد و اینجاست که می کوشند اسلام را نابود کنند و یااینکه چهره واقعی اسلام را نگذارنند ملتها بشناسند و وقتی می بینند که تمامی توطئه های آنان نقش برآب می شود می کوشند با اسلام به جنگ اسلام بروند و یا به قول معلم شهید دکتر علی شریعتی با مذهب علیه مذهب و مانند ابوجهلها و ابوسفیانها و عمرو عاصها با مذهب مذهب را نابود سازند اینجاست که صدامها دم از اسلام افلقی می زنند و ساداتها از یک طرف دم از اسلام می زنند واز طرف دیگر با دشمن ترین دشمن مسلمانها یعنی اسرائیل پیمان دوستی و قرارداد امضاءمی کنند و ملک خاک ها می خواهند با هواپیماهای آواکس آمریکایی از اسلام و خانه خدا پاسداری کنند و این درد است برای مسلمانان جهان که نشسته اند و آمریکا از یک طرف کمر به قلع و قمع کردن اسلام بسته. شوروی از طرف دیگر، دولتهای مرتجع منطقه با بر سر نیزه کردن قرآنها از طرف دیگر اینجاست که اگر انسان بمیرد حق دارد. بلی اینان می خواهند اسلام را نابود سازند و به سلطه گری خود ادامه دهند. اینجاست که ناگهان ناراحت می شوم و به خود می آیم. چه کنم مسئولیت خیلی سنگین است با خونم باید خط سرخ امام خمینی را پاسداری کنم و غربیها و شرقیها را غربال کرده بذور ریخته امتی خالص و متقد به مکتب بوجود آوریم بنابراین تصمیم گرفته ام برای رفتن به سوی خدا و تکامل و رشد انسانیت هجرت کنم و سرزمین اسلامیم را از اشغال این بی دینان و فتنه جویان وابسته با امپریالیسم شرق و غرب در بیاورم که ناگهان به فکر مرگ و شهادت می افتم و مولوی را بیاد می آورم که می فرماید:
این جهان همچون درخت است ای گرام / ما بر او هستیم چون میوه های نیمه خام
سخت گیرد خامها مر شاخ را / زآنکه در خامی نشاید کاخ را
چون بپخت و گشت شیرین لب گزان / سخت گیرد شاخها را بعد از آن
چون از آن اقبال شیرین شد دمان / سرد شد بر آدمی ملک جهان
مولوی چه زیبا سروده امو میوه در حال حرکت را به انسان تشبیه کرده است و میگوید آن میوه رشد نکرده کامل نشده کال، به درخت محکم چسبیده است ولی کم‌کم وقتی رشد نمود و کامل شد وابستگیش کم می شود و هر کس از آن بهره ای می گیرد بنابراین وقتی حضرت علی(ع) اینگونه به من می گوید و مرگ را هیچ نمی گیرد من که خود را شیعه و پیرو او می دانم چگونه باید به سوی مرگ بروم حال آنکه شیعه هستم و باید میل فراوان به مرگ داشته باشم و از شهادت و پیکار حق علیه باطل نهراسم و در آخر شما را به صبر و تقوا سفارش می کنم و می خواهم برای من طوری عزاداری کنید که خدای نکرده ضجه و گریه شما باعث خوشحالی دشمنان دین مبین اسلام نگردد و همچنین در آخر موفقیت پاسداران و سربازان اسلام را خواستارم.

بیوگرافی

یکم خرداد 1347 ، در روستاي قناتغستان از توابع شهرستان کرمان چشم به جهان گشود. پدرش اكبر، كشاورز بود و مادرش عصمت نام داشت. تا چهارم متوسطه درس خواند. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. پنجم. ارديبهشت 1366 ، در تپه سپيدار بانه توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به سر و چشم، شهيد شد. مزار وي در زادگاهش واقع است.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1366/02/05
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
تپه سپيدار بانه
عـملیـات :
كربلاي10
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *