
بسم الله الرحمن الرحیم
يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ
ای انسان تو در رسیدن به پروردگارت باید کوشش کنی و بالاخره خدا را ملاقات خواهی کرد.
با درود به رهبر کبیر انقلاب و قلب تپنده امت و منجی بشریت حضرت امام وصیت نامه ام را آغاز می کنم. ابتدا باید سپاس گفت پروردگار متعال را که مرا بر شغل پاسداری که خدمتگزاری به مردم و اسلام است منت نهاد و رحمت بر پیامبران و فرستادگان او که سعادت در راه خود را به ما نشان دادند و سپاس خدایی را که مرا از خاک خلق کرد و به خاک بر می گرداند چقدر عالی است که انسان این ندای حق را پاسخ دهد و در راه او جهاد نماید. من همانند رهبرم خمینی بت شکن مرگ با شرافت را بهتر از زندگی ننگین دانسته و در تعقیب آنم، وای بر آنروز که از خواب غفلت بیدار شویم و ببینیم که از قافله عقب مانده و پای رسیدن را نداریم.
پدرم مرا ببخش که لیاقت فرزندیت را نداشتم که حق فرزندی را ادا نمایم و شما مادرم همچنین امیدوارم بعد از من برایم در موقع عبادت از درگاه خداوند طلب بخشش کرده و از خدا بخواهی شهیدی که برای بارور شدن انقلاب اسلامی دادی و این قربانی ناقابل را که در راه ولایت فقیه داده ای قبول فرماید، خدا توفیقت دهد صبور باشی تا دیگران نیز از شما سرمشق بگیرند و همیشه با دل شکسته و با تعهد به اسلام از خداوند نابودی دشمنان اسلام را خواهان باش.
برادران و خواهران عزیزم اگر چه دنیا شکوهمند است و انسان را بسوی خود می کشد اما خانه پاداش الهی خانه آخرت خیلی از این دنیا بهتر و عالیتر است آخرت را از جان و دل می پذیرم و در طلب رسیدن به آن هستم. خداوندا مرا به درجه رفیع شهادت نائل گرداند چون جسم و جانم و روح و روانم خمینی بت شکن می فرماید درجه شهید از همه افضل تر است پس ای خدای هستی مرا در رسیدن به این فیض یاری ده در این دنیای فانی جایی که پدران و مادران ما امتحان دادند و اما اینجا امتحان می دهیم و خواهیم داد هر فردی که کار خوبی انجام دهد برای تقرب به درگاه خداوند باشد و من در این مدت ناچیز که در جبهه بودم پی به این نکته بردم و خیلی هم ایمان نسبت به آن دارم که شهادت نزدیکترین و سریعترین راه تقرب به خداوند می باشد در پایان نامه ام که باری سرشار از عشق به خداوند باری تعالی است از کلیه همشهریان و کلیه اقوام می خواهم که مرا عفو کنند و در دعاهایشان نیز بخواهند که شهیدی که داده اند مورد قبول خداوند باشد و همچنین باید متذکر شوم نمازهایی را که قضا دارم بجا آورید و اگر امکان دارد مرا در کنار برادرم اکبر دفن کنید و مقدار ی پول برادر علی چوپانی 1000 ریال و سید ابراهیم 300 ریال به آنها بدهیم ومقدار 5000 ریال از برادر حسین محمدی از قناتغستان می خواهم. اصغر خلیلی. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
بيستم مرداد 1346، در شهر ماهان از توابع شهرستان كرمان چشم به جهان گشود. پدرش حسين، كشاورز بود و مادرش بيبيجان نام داشت. تا دوم راهنمايي درسخواند. پاسدار بود، هشتم مرداد 1362، در مهران توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش شهيد شد. پيكر وي مدتها در منطقه بر جا ماند و پس از تفحص سال 1365، در گلزار شهداي روستای كوهپايه تابعه شهرستان زادگاهش به خاك سپرده شد.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار

بدون دیدگاه