اصغر سلطانی ساردو

بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامه حقیر اصغر سلطانی
با نام آنکه محبوب قلبها و بنام آنکه هستی را بنیان نهاد و ثنا می گویم آن خدای را که دارای صفات و افعال جمیله و نیکو هست و از هر عیب و نقصی منزه .
ای خداوند عالمیان ای رحمان و رحیم و ای صاحب اختیار روز جزا ما تو را پرستش و بندگی می کنیم و پرستش منحصرا برای تو و برای ذات مقدس توست بارالها تنها تو را بندگی می کنیم و از تو کمک می جوییم و اما بعد از عرض ادبی خدمت مولایمان و آقایمان امام زمان و نائب برحقش رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام امت، قلب تپنده محرومان و مستضعفان و امید تمام مسلمانان جهان. بارخدایا تمامی شهدای اسلام از بدر و حنین، احد و کربلا تا کربلای خون رنگ ایران و از شهدای انقلاب تا شهدای جنگ تحمیلی رژیم بعث […] عراق بر ایران، همگی را با مولایمان حسین بن علی و اهل بیت محشور گردان و همگی آنان را مورد عنایت و لطف خود قرار بده. بارخدایا شکر و سپاس تو را چگونه به جا آورم تو خیلی بزرگی که زبان ما نمی تواند شکرگذار نعمتهای تو باشد. ای کسی که توفیق آنرا دادی تا برای دینت خدمتی کرده باشم و توفیق آنرا دادی که به جبهه بیایم و برای رضای تو با کافران و از خدا بی خبران به مبارزه و ستیز برخیزم. بارالها می دانم که این همه کارها برای امتحان بندگانت هست تا ببینی تا چه حد این بنده ای را که آفریدی چقدر به تو عشق می ورزد و بندگی تو را می نماید. از زمانی که خلقت را آفریدی یعنی از زمان حضرت آدم حق و باطل با با یکدیگر در ستیز بوده است همانجور که بچه های حضرت آدم، قابیل باطل و هابیل حق با یکدیگر به ستیز برخواستند و قابیل هابیل را به ناحق کشت و از همان موقع مظلومیت حق بر همه واضح شد بعد در نسلهای آینده و در زمانهای متعدد همچون داستانهای مفصلی از اقوام گوناگون و ظالم و نامسلمانی بر مظلومین حکومت کرد و حق آنها را پایمال کرد و حتی به خدای یگانه نیز ایمان نیاورده و به پرستش بت ها و ستارگان و چیزهای طبیعی دیگری پرداخته و خدا را فراموش کرده و می گوید که این جهان به طور طبیعی به وجود آمده و هر کس که قدرت و زور بیشتری دارد می تواند بر دیگران حکومت نماید. ولی خداوند منان به مرور زمان پیامبان زیادی برای هدایت این انسانهای سرکش و گمراه فرستاد تا انها هدایت شوند و به راه راست هدایت شوند و به سعادت واقعی برسند اما عده ای کوتاه نظر و کم عقل بجای آنکه خدای یگانه را به عنوان مالک و صاحب خود به حساب آورند به گمراهی کشاندند و از خدا غافل شده اند و این امتحان همچنان ادامه داشت.

سوم ارديبهشت 1349، در روستاي گزآباد از توابع شهرستان جيرفت چشم به جهان گشود. پدرش باران و مادرش ماه‌بي‌بي نام ‌داشت. تا سال چهارم‌ متوسطه درس خواند، به عنوان پاسدار وظيفه به جبهه رفت. ششم خرداد 1367، در شملچه بر اثر اصابت تركش به سينه، شهيد شد. مزار وي در گلزار شهداي شهرستان زادگاهش قرار دارد.