بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خداوند بخشنده مهربان
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ
گمان مبرید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده اند و نزد خدای خود روزی می خورد.
با درود بر یگانه منجی عالم بشریت مهدی موعود که در جلو صفهای رزمندگان ایستاده و با درود بر خمینی کبیر و روح خدا و با سلام و درود بر تمامی رزمندگان جبهه های حق علیه باطل و با سلام و درود بر روان پاک شهیدان راه حق و آزادگی وصیت نامه خود را آغاز می کنم. من از بین تمامی رنگها را سرخ برگزیده ام و از میان انواع مرگها شهادت را از تمام باغها قبرستان را از میان تمام گلها لاله را انتخاب کرده ام هیچیک از ما به مرگ طبیعی نمی میرد مرگ طبیعی ما شهادت است و عید و عزایمان هر دو جشن و صیاد […] قبرستان. زیباترین درختهای حیاتمان در قبرستان می روید و از تمام انبیا محمد(ص) را از تمام امامان علی(ع) را و از تمام مجاهدان حسین(ع) را و از تمام کتابها قرآن را و از تمام خوبان روح خدا را برگزیده ام.
شهید میوه رسیده ای است که قبل از آنکه خراب شود خدا او را می چیند آیا شما انتظار دارید باغبان موقعی که میوه پلاسیده شد آن را بچیند طبعا در دوران منتهای […] او را می چیند مثال اگر بخواهد گل را بچیند در آن ساعتی می چیند که یک ساعت به این طراوت می ماند درست در کمال شادابی گل را می چیند.
“وصیت اول به پدرم” پدرجان از اینکه برای پروراندن من زحمات زیادی کشیدی و بزرگم کردی به امید روزی که بتوانم دستت را بگیرم ولی متاسفم که نتوانستم جبران زحمات شما را بکنم من از آقا اباعبدالله الحسین می خواهم که اجر و مزد زحمات شما را بدهد.
“وصیت دوم به مادرم” مادرجان در مرگ من شیون و زاری مکن و گرچه نتوانستم زحمات شبانه روزی شما را جبران کنم. مادرجان امیدوارم حلالم کنید. مادرجان از دعای خیر برای امام و رزمندگان غافل نباشید.
“وصیت سوم به برادرانم” برادران عزیزم امیدوارم که راه مرا ادامه دهید و سنگر مرا خالی نگذارید و همیشه حامی اسلام و امام باشید.
“وصیت پنج به خواهرانم” خواهران عزیزم زینبوار صبور و بردبار باشید و در مرگ من گریه نکنید که گریه مایه سرشکستگی دوستان و شادی دشمنان است. خواهرانم همیشه در جامعه الگو باشید.
من 50 تومان به […] بدهکار هستم 300 تومان از پسر عزیز ریاحی طلبکار هستم در صورت نیامدن من بدهی را بدهید.
ببوسم دستت ای مادر که پروردی مرا آزاد / بیا بابا تماشا کن که فرزندت شده داماد
به جای رخت دامادی لباس خون به تن دارد / به حجله می رود شادان ولی زخمی به تن دارد
پدرجان من تعدادی روزه قضا دارم که امیدوارم که قضای آنها را بجا بیاورید. وصیت نامه برادر اکبر دهقانی فرزند حسین شماره شناسنامه 306/ 1354. مورخ 64/11/4. والسلام.
ششم دي 1345 ، در شهرستان شهربابك چشم به جهان گشود. پدرش حسين، فروشنده دورهگرد بود و مادرش كلثوم نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و یکم بهمن 1364 ، در اروندرود بر اثر اصابت تركش به شكم، شهيد شد. مزار وي در گلزار شهداي روستاي پيرجل زادگاهش واقع است.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه