اکبر شاه مرادی

بسم الله الرحمن الرحیم
الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ
آنان که ایمان آوردند و ترک وطن نمودند و در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند درجه بس بزرگی نزد خدا دارند و همانان رستگارانند.
درود و سلام به پیشگاه حضرت بقیه الله الاعظم امام زمان ارواحنا له الفدا و درود و سلام به نایب برحقش امام امت این قلب تپنده امت شهیدپرور ایران و درود و سلام به خانواده های معظم شهدا اسرا و مفقودین و جانبازا انقلاب اسلامی و درود و سلام به امت شهیدپرور استان کرمان و مخصوصا امت حزب الله کوهبنان و درود و سلام به شما پدر و مادر گرامی که چنین فرزندی را برای فداشدن برای اسلام پرورش دادید و در راه حق تعالی آنچه که داشتید در طبق اخلاص گذاشتید و تقدیم حسین(ع) و مکتب گهربار او نمودید. در ابتدا از خداوند متعال می خواهم که در این عملیات رزمندگان اسلام را به پیروزی نهایی برساند و با باز کردن راه کربلای معلا بر روی مشتاقان حرمش دل خانواده های شهدا را شاد کند و هر چه زودتر اسرا را به خانواده هایشان باز گرداند. هم اکنون که فریاد حسین زمان از گوشه جماران به گوش می رسد که هل من ناصر ینصرنی،  ما رزمندگان به این ندای دشمن شکن پاسخ مثبت داده و اعلام می داریم که تا اخرین قطره خون در راه پاسداری از مکتب و قرآن و ناموس خود با دشمن مبارزه کنیم. پدر و مادر گرامی از شما عاجزانه می خواهم که برای من زیاد گریه و زاری نکنید همچنین به خواهرم و برادرم بگویید زیاد نگران نباشند زیرا من امانتی بوده ام که تا بحال نزد شما بودم و خدا هم اکنون این امانت را پس گرفته است و موجب سعادت تمامی شما در آخرت شده است. اگر هم خواستید گریه کنید بیاد حسین و بیاد مظلومیت حسین و فرزندان و خانواده اش گریه کنید. بیاد زینب کبری گریه کنید که در یک روز چندین داغ دید. قاسم، عون، جعفر، علی اکبر، علی اصغر و سایر اصحاب و یاران حسن علیه السلام.
فقط از شما می خواهم برای من طلب مغفرت کنید زیرا من گناهان زیادی در پیشگاه خدای بزرگ انجام داده ام. بچه ها را یکایک دید و بوس نمایید از جانب من به علی بگویید که ناراحت نباش. انشاالله آزاد خواهی شد. زیرا برادرت برای آزادی اسیرانی به جبهه رفت که چندین سال است که در زندانهای بغداد گرفتار حکومت بعث عراق هستند. تمامی قوم و خویشان و آشنایان و همسایگان را سلام برسانید و بگویید اکبر از همه شما طلب استغفار و آمرزش و التماس دعای خیر دارد.
مطلب دیگری که مهم است و باید بگویم این است که اگر من شهید شدم بر سر دیگران منت نداشته باشید و ناراحتی خود را ظاهر نکنید بلکه باید فقط درون شما ناراحت باشد. از وصایای دیگر من این است که مراسم دعای کمیل و دعای توسل و تمام مراسمی که بیاد ائمه معصومین برگزار می شود را فراموش نکنید .
خلاصه بیش از این مزاحم وقت شما نمی شوم و از همه شما التماس دعا دارم. خداوند به شما صبر و اجری بزرگ عنایت فرماید. انشاالله. والسلام.
و اما چند کلامی هم به عوان یک برادر کوچک با همشهریان عزیز صحبت دارم:
امت شهیدپرور کوهبنان در این برهه از زمان که رزمندگان اسلام می روند تا راه کربلای معلا را باز کنند و منتظر زیارت قبر شش گوشه اباعبدالله الحسین هستند وظیفه شماست که تا می توانید از اسلام و قران و جنگ حمایت کنید مخصوصا به دانش آموزان عزیز توصیه می کنم تا می توانند چه بطور مستقیم و چه غیر مستقیم در جنگ حضور داشته باشند. مراسم دعای کمیل و دعای ندبه و زیارت عاشورا را فراموش نکنند زیرا قسمت اعظم و اصل پیروزی ما را همین ها تشکیل می دهند.
همچنین از تمامی امت اسلام مخصوصا دانش آموزان تقاضامندم که با کسانیکه به هر نحوی با این انقلاب و اسلام مبارزه میکنند مقابله کنند خلاصه در آخر از همه شما التماس دعا دارم و تقضا می کنم که در دعایتان امام و رزمندگان را فراموش نکنید. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. مورخ 65/1/3

دوم ‌تير 1346، در شهرستان كوهبنان چشم به‌جهان گشود. پدرش ‌محمد، كشاورز بود و مادرش عصمت نام داشت. دانش‌آموز سال چهارم متوسطه بود، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست‌ويكم دي 1365، با سمت تيربارچي در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به‌ شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.