جواد سعادت آبادی – وصیت نامه
بنام خداوند مظلومان و محرومان تاریخ، بنام خداوند در هم کوبنده ی ستمگران، بنام خدای بت شکن تاریخ امام خمینی عزیز، من عازم جبهه حق علیه باطل هستم از روزیکه لباس مقدس پاسداری پوشیده ام ، شهادت را با آغوش باز پذیرفته ام و برای ثمر رساندن اهداف مقدس جمهوری اسلامی ایران به رهبری امام امت تا جان در بدن دارم به پیش می روم، پدر و مادرم ، خواهر و برادرم شهادت برای هر مسلمان افتخار است، برایم گریه نکنید، بیاد مظلومیت آقا امام حسین باشید . برای مظلومت حال او و شهیدان اشک بریزید به دوستانم بگوئید راهم را ادامه دهند، تفنگم را که از دستم افتاده بردارند و امام را یاری کنند. همه را می بخشم و از همه تقاضای عفو دارم به همسرم بگوئید زینب وار زندگی کند و به مسئولین بگوید خون شهدا را پایمال نکنند. قرآن و اسلام و امام و محرومین را یاری کنند به جوانان توصیه می کنم فرامین امام را به جان و دل اطاعت کنند. جبهه ها را خالی نگذارند به عوامل و باندهای قاچاقچی و ضد انقلاب مبارزه نمایند.
يكم ارديبهشت 1337، در روستاي سعادتآباد از توابع شهرستان بم چشم به جهان گشود. پــدرش حسين و مادرش دولتنساء نام داشت. تا پايان مقطع ابتدايي درس خواند. سال 1355، ازدواج كرد. پاسدار بود، سيام آذر 1361، در روستای دشتوك بم هنگام درگيري با اشرار و اصابت گلوله به شهادترسيد. پيكر وي در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپرده شد.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه