فرازی از وصیتنامه شهید
خدایا حال که این سعادت را نصیب من حقیر نموده ای از تو یاری می طلبم و به توسوگند یاد میکنم که همیشه تا آخرین نفس در راه دین مقدس تو وبرای یاری دین تو مستحکم و جان بر کف در راهت فداکاری کنم.
خدایا به تو سوگند یاد میکنم از روزی که تو را به یگانگی شناختم در قلبم جرقه ای از ایمان محمدی(ص) پدیدار شد واز همه چیز گذشته و به تو پیوستم و از تو میخواهم این جهادی را که من می کنم بپذیر و از تو می خواهم تمام گناهانم را ببخشی.
در اینجا سخنی با برادران سپاه دارم که امروز خودشان می دانند جنگ حالت دیگری پیدا کرده است وخداوند لطف نموده و ما هم باید محکم واستوار باشیم و آخرین ضربات را به دشمنان اسلام بزنیم و از آنجا عازم قدس عزیز شویم
دهم آذر 1341، در روستاي ننيز از توابع شهرستان بافت به دنيا آمد. پدرش افضل و مادرش صغري نام داشت. تا سوم متوسطه تحصيل كرد. سال 1361، ازدواج نمود و صاحب يك پسر شد. پاسدار بود، بيست و سوم دي 1365، با سمت فرمانده گروهان 106 در شلمچه بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.
دوران کودگی علی با فرازو نشیب های بسیار به پایان رسید و فصل نوینی از زندگی دنیوی در مقابل او گشوده شد. علی پس از پایان تحصیلات ابتدائی به عرصه مدرسه راهنمائی پا گذاشت او در این مقطع از زندگی به حسن معاشرت و خوش رفتاری در بین دانش آموزان مدرسه معروف و ازمحبوبیت ویژه ای برخوردار بود.
همچنین در دوران نوجوانی از هوش و آگاهی سیاسی برخوردار بود. در تیرماه 1360 به سپاه رابر پیوست و با هدف خدائی مدرسه را ترک کرد و پس از جذب بر اساس ضوابط و تشکیلات سپاه آموزش نظامی را در کرمان فرا گرفت و به منظور شروع به کار در سپاه پاسداران به منطقه رابر مراجعه کرد و بدلیل علاقه خاصی که به جبهه داشت تا در جبهه با سمتهای مختلف مشغول خدمت شد وسرانجام در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه با اصابت خمپاره به موتور سیکلتش به شهادت رسید.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه