حبیب الله شمس الدینی

نــام :
حبیب الله
نـام خـانوادگـی :
شمس الدینی
نـام پـدر :
مراد
تـاریخ تـولـد :
1344
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

بسم رب الشهدا والصدیقین
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ
اهل ایمان با کافران از هر که به شما نزدیکتر است شروع جهاد کنید در شما درشتی و نیرومندی  و قوت و پایداری حس کنند تا از سپاه اسلام بیمناک شوند. شما مؤمنان هیچگاه نترسید و بدانید که خدا همیشه یار پرهیزکاران است.
اینجا وصیت نامه ام را بنام الله شروع می کنم.
خدایا مرا بدین  مادامی زنده ام می داری ثابت قدم بدار و دلم را از پس آنکه هدایتم کرده ای بباطل میل مده و از جانب خویش رحمتی بمن عطا فرما. زیرا که تو خود بسیار بخشش کننده ای. سلام درود به رهبر زعیم الشأن انقلاب اسلامی ایران امام خمینی و آن بت شکن دوران و آن ابراهیم زمان و آن رهنمای به نمایندگی امام زمان ، آن منجی بشریت که ما را رهنمود ساخت و هدف اسلامی خود رسانید و خود ؟؟؟ کرد. سلام و درود بر تمام شهدای راه حق از صدر اسلام تاکنون که از خون آن شهیدان این انقلاب اسلامی آبیاری شد که از خون آنها ثمره ای برای ما بازماندگان کرد تا آخرین قطره خون که در رگهای بدنم هست خواهد جواب گوی این شهدا باشم که سنگر آنها را خالی نگذارم. اگردشمن اسلام جانم و پاهایم و دستهایم و چشم هایم و تمام جوارح اعضای بدنم تک تکه تکه شود و دستم بگیرند ولی یک چیز از دست من نخواهد بگیرند، آن ایمان و هدف من است . ولی خدا می داند من عاشق کربلا و معشوق و محبوب لقاءالله هستم (اینجا شاعر شعر گوید) کسی عاشق است هوشی ندارد          بغیر ازگریه خاموشی ندارد
نخست به پدر و مادرم و برادرانم و خواهرانم و همسرم: اگر خداوند شهادت رانصیب من کرد شما خدا را شکر کنید که این افتخار عظیم شامل حال شما شد ولی من خود را لایق به شهادت نمی دانم چون نامه سنگین است هر کسی تاب توان شهادت را ندارد. کرم الهی خیلی بزرگ است اگر نصیب من کرد شما شنیدید من شهید شدم ناراحت نشوید به خود ببالید و افتخار کنید و گریه زاری راه نیندازد و برادرانم شما اسلحه ام بزمین نگذارید. بیفتد و امام را تنها نگذارید بماند و خواهرانم شما در عوض لباس تیره بپوشید سیه پوش نشوید اصلا بفکر نیفتید من در بین شما نیستم که دشمن مبادا خیال کند که منحرف از دین اسلام ما هدف ایمان است نه جان. جان دادن از من باکی نیست. خواهرانم حجاب شما از خون من رنگین تر است. نخست به مادرم مادر وهب موقعی آمد به میدان لشکریان کفر ، سر وهب را به طرف مادر وهب  انداختند، گفتند این سر فرزندت هست آن بانوی بزرگوار سر را پرتاب کرد طرف لشکریان کفر ستیز و گفت سری دادم پس نمی گیرم.
پدر و مادرم شما من را از کوچکی پروریدی و بزرگ کردی تا من عصای دست شما بشوم ولی شما امانت نگهدار بودید ، من را بزرگ و تعلیم تربیت سازید تحویل جامعه دهید.
همسرم بخدا قسم شما حق بزرگی گردن من دارید ولی همسرم چه کنم اسلام می گوید برو میدان. چه کنم قرآن می گوید برو میدان. چه کنم امام می گوید برو میدان. چه کنم وجود قلبم می گوید برو بسوی الله بپیوند به لقاالله. یک دل دو ؟؟؟ ندارند یک عاشق دو معشوق ندارد هر کس عاشق کربلاست بسم الله.
ای همسرم هر موقعی بیاد من افتادید بیاد حنظله بیفتید ، بنده خدمتگزار حنظله هستم و شما کنیز دربار آن باشید و خداوند جزای خیر به شما عطا فرماید.
در ضمن اگر همسرم خواست عروس بشود آن را آزاد کنید و مهریه آنهم بدهید تا مادامی در خانه بنده هست آنرا همراهی کنید. مبادا روز یوم الحساب شکایت شود. الحمد الله کسی چیزی از من نمی خواهد و اگر کسی درخواست کرد برادرانم بپردازید و نگذارید من زیر بار گران بمانم. موقعی من در قبر تاریک گور گذاشتید از ملت شهیدپرور ؟؟؟ مهدی صدا بزنند .
من الله توفیق از همینجا با شما خداحافظی می کنم وصیت نامه ام را تمام کردم.
حبیب الله شمس الدینی

بیوگرافی

يكم ارديبهشت 1344، در روستاي گنجان از توابع شهرستان بافت ديده به‌جهان گشود. پدرش‌ مراد(فوت 1346) و مادرش شمايل ‌نام داشت. خواندن ‌و‌نوشتن را مي‌دانست. دامدار بود، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. سيزدهم اسفند 1365، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به ‌شهادت رسيد. مزار وي ‌در زادگاهش واقع است.
شهید در روستای گنجان که هر قدم آن نشانگر از شهدای با ارزشی است که از هستی خویش گذشتند و برای دفاع از میهن جمهوری اسلامی و اسلام جان خویش را فدا کردند، متولد گردید. بعد از گذراندن دوران طفولیت به مکتبخانه محل وارد شد و قرآن نزد پدرش فرا گرفت.
شهید عشق و علاقه عجیبی به امام (ره)و جبهه ها  داشت تا اینکه به بسیج سپاه پاسداران پیوست. و از طریق بسیج سپاه به سرزمینهای نور اعزام گردید. پس از گذشت چندین ماه در جبهه های حق علیه باطل بعد از اینکه در عملیاتهای متعدد شرکت نمود، سرانجام در منطقه عملیاتی جنوب به فیض عظمای شهادت نائل آمد و به آرزوی دیرینه خویش رسید.
روحش شاد و یادش گرامی باد

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1365/12/13
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
شلمچه
عـملیـات :
کربلای5
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *