حسن احمدي روگوشوييه

بسم الله الرحمن الرحیم
“و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياءٌ عند ربهم يرزقون ” مپندارید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده اند و نزد پروردگار متعال روزی می خورند.
بار الها تو را سپاس می گذارم که مرا در عصری قرار دادی که مردی از سلاله پاک پیامبر قیام کرد و ما را از تاریکی و ظلمت سیاه شاهنشاهی نجات داد و به سوی نور هدایت کرد و مستضعفین را به حرکت در آورد که با خشم و غضب خویش آتش بر دامن ستمکاران و استعمارگران جهانی بیندازد. ای امت مسلمان ایران قدر این رهبر عظیم الشان را بدانید و شکر این نعمت الهی را به جای آورید و لازمۀ شکرگزاری اطاعت کردن از این امام دانا می‌باشد. من به نوبه خودم برای شکرگزاری خدا و اطاعت از رهبر عزیزم آگاهانه پا به جبهۀ نبرد گذاردم  برای اینکه اسلام و قرآن را یاری کنم و به ندای هل من ناصر  هزاران مظلوم که به آنها ظلم روا داشته شده و به ندای هزاران کودک، پیر و جوان و زن و دختر که هر روز باید زیر رگبار موشک ها و هواپیماهای دشمن سفاک قرار گیرند  کمک کنیم که پیغمبر فرمود: “اگر کسی در آن سوی دنیا صدای مظلومی را بشنود که کمک می خواهد و او را یاری نکند مسلمان نیست .”
مگر صدای مردم دزفول، آبادان، خرمشهر … بیروت و جنوب لبنان گوش فلک را کر نکرده است؟ ای مسلمین چرا به این زجر کشیدگان کمک نمی کنید مگر کر شده اید و چیزی را نمی شنوید، من مشتاقانه به میدان می‌روم و در راه عقیده ام و برای حفظ مکتبم می‌جنگم و اگر در این راه حادثه ای برای من رخ دهد چون در راه خداست برای من از عسل شیرین‌تر و گواراتر می باشد و برای من تحمل رنج و زحمت در راه خدا بسیار لذت آور و تنها وصیت من به همسنگران و رفیقان و دوستان این است که همگام با حسین زمان، خمینی […] همراه باشند و هیچگاه از یاد این حسین زمان غافل نشوند. و ای مردم ایران از شما می خواهم که ریشه این منافقان و افراد غیر اسلامی را از درون زمین بیرون آورند تا این مملکت اسلامی بتواند تمام قوانین اسلام را در این دنیا پیاده کند. و ای خواهران حزب الله شما حجابتان سنگر است حجابتان را در صحنه ها و در مجالس و غیره حفظ کنید و شما چون زینب شیرزن اسلام باشید و هرگونه رنج و زحمتی که بر شما وارد میشود  چون آن شیر زن تحمل کنید این را بدانید که چنین تحملاتی اگر برای خدا باشد خداوند برای شما اجر و پاداش عظیم عنایت می کند.
پدر و مادرم شما خدا را شکر کنید که چنین هدیه ای خداوند از شما قبول کرده است و شما هیچگاه ناراحت نباشید من برای خدا کشته می شوم و در راه خدا است و برای خدا. پدرم مرا ببخش که من می دانم نتوانستم برای شما کاری کنم که باعث رضایت شما باشد و از شما خیلی عذر می خواهم که نتوانستم جبران زحمتتان را بکنم. ای مادرم من از شما می خواهم که چون زینب(س) باشیدکه بالای سر نعش برادرش نشست و چنین باش که کسی نتواند بگوید چرا فرزندت را کشتند چنان مشتی بر دهان منافقان بزنید که دهانشان خرد شود. مادرم مرا ببخش که نتوانستم جبران شبهای بی خوابیت را بکنم می دانم مادرم که تو برای من خیلی زجرکشیده ای و من نتوانستم جبران کنم و از تو طلب مغفرت می کنم و من خواهشمندم کسانی که از من طلبکار هستند به خانواده ما مراجعه کنید و حتماً طلب خود را بگیرند و مرا ببخشند که نتوانستم از آنها عذر خواهی کنم و [از]  شما خواهشم این است که برای من هیچکس گریه نکند که باعث نارضایتی امام زمان می شود. والسلام

هشتم دي 1345، در روستاي مسينان از توابع شهرستان شهربابك به دنيا آمد. پدرش عباس، كشاورز بود و مادرش گوهر نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي در س خواند. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و دوم اسفند 1362 ، در جزيره مجنون عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. پیکر وي مد تها در منطقه بر جا ماند و سال 1377 پس از تفحص، درگلزار شهداي زادگاهش به خاك سپرده شد.