بسم الله الرحمن الرحیم
فَلْيُقاتِلْ في سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يَشْرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَةِ وَ مَنْ يُقاتِلْ في سَبيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً (آیه 73سوره نساء)
مومنان باید در راه خدا با آنان که حیات مادی دنیا را بر آخرت گزیدند جهاد کنید و هرکس در جهاد به راه خدا کشته شد یا فاتح گردید زود باشد (او را در بهشت ابدی) اجری عظیم دهیم.بنام خدا و برای خدا و برای رضای خدا گوا هی می دهم بر توحید و یگانگی خداوند .گواهی میدهم بر رسالت محمد (ص)آخرین پیامبر و فرستاده خدا گواهی می دهم علی (ع) ولی خداوند و وصی رسول می باشد خدایا گواهی میدهم که بهشت و جهنم ،بحث و محشر ،حساب و کتاب و میزان و صراط حق است و اعتراف می کنم که قرآن کلام خداست درود و برکات خدا و بندگان و اعتراف می کنم که قرآن کلام خداست درود و برکات خدا و بندگان خالص خدا برانبیاء و اولیاء و شهداء راه حق و حقیقت و بت شکن زمان امام خمینی و سلام برشما امت شهید پرور اسلامی ایران.
بار پروردگارا ،معبودا ،معشوقا تو شاهد باش اینکه که ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان بلند است من بر حسب وظیفه و تکلیفی که دارم با فکری آزاد و در فضای ملکوتی جمهوری اسلامی قدم در این راه نهادم تا با پیوستن به لشکریان حق و جنگیدن در راه خدا برای تداوم بخشیدن راه ابا عبد الله الحسین و راه شهیدان همیشه جاوید و سرنگو نی کفر و ظلم و ستم و برافراشته شدن پرچم پر افتخار لا اله الا اله برکاخ های سرخ و سفید و گسترش اسلام عزیز و دفاع از دین و آئین و شرف و حیثیت خود که گرچه قابلیت آن را ندارم با ریخته شدن خون خود خدمت کوچکی به اسلام ومسلمین کرده با شم بار خدایا در این راه اگر چه پیروزی شیرین است و ثمره پایداری است ولی آنجا تکلیف که همان دفاع از اسلام عزیز و بدست آوردن رضای توست مهمتر و بهتر است.الهی رضای برضا ئک و تسلیماً لامرک. و در این راه اگرخداوند نظر لطفی کرد و شهادت را که گرچه لایقش نیستم اما عاشقم نصیبم گردانید که فوز عظیمی است و افتخار می کنم و آنرا بر مردن در بستر ترجیح می دهم.تو صیه ای که بعد ازشهادتم به شما امت غیور و شهید پرور دارم این است که اگر می خوا هید از بشر اجانب ابر قدرتها و دشمنان داخلی و خارجی درامان باشید و ملتی سربلند و سرافراز با شید هرگز دست از پشتیبا نی ولایت فقیه و روحانیت مبارز برندارید و همیشه گوش به فرمان باشید و دوم اینکه اتحاد و یکپارچگی خود را حفظ کنید و هیچگاه از صحنه خارج نشوید و جلسات مذهبی خود را با شکوه برپا گردانید و جنگ را فراموش نکنید که این جنگ امتحان الهی است و از همین جا می گویم که هرکس توانایی حضور در جبهه را داشته باشد ولی کوتاهی کند فردا در برابر خون شهدا و این بچه های مظلوم شهدا مسئول است و با ید جوابگو باشد.و شما ای دانشجویان و معلمین و آینده سازان شماها مسئولیت بزرگی بر دوش دارید و باید بدانید که شغل مقدسی را برگزیدند و احترام و حرمت این شغل را که شغل انبیاست نگه دارید و هما نطوری که آنها با علم و عمل خود وظیفه خود را انجام دادند شما هم با الهام و الگو قرار دادن آنها نسل آینده را تربیت اسلامی کنید .ای مادر عزیزم که در بزرگ کردن و تربیت من زحمت ها کشیده ای و شبها نخوابیده ای تا من آسوده بخوابم و من هر گز نمی توانم زحمات تو را پا سخ گو با شم انشاء الله خداوند تعالی به تو اجری عظیم عنایت کند از تو می خواهم در مرگ خود را زیاد ناراحت و رنج ندهید و اگر جایی می گریید بیاد مظلومیت ابا عبد الله الحسین وخواهر داغدیده اش بگریید.خوا هرم زینب وار راه مرا ادامه بده و در سنگر حجاب و تربیت فرزند جهاد مقدس خود را به نحوی انجام بده و بدان که حجاب تو مشت محکمی بر دهان دشمنان اسلام است.از شما می خوا هم در مرگ من صبر را پیشه کنید وخدای نا کرده شیون و زاری شما باعث نشود که نامحرمان صدای شما را بشنود برادرم :در کارها خدا را فراموش مکن و همیشه با خدا باش و بجای گریه و غم و غصه برای فاتحه بخوان برایم قرآن بخوانید و با آمدن بر مزارم روح مرا شاد کنید. مجدداً ازدو ستان و آشنایان می خواهم که مرا عفو کنند که حساب ما به قیامت نیفتد که عذاب خدا سخت است سخت. خدایا ما کوشش کردیم بر پیمان خود استوار باشیم و از تو عاجزانه می خواهم که ما را مورد لطف خود قرار دهی و این اعمال ناچیز را قبول بفرمایی.خدایا با پیروزی رزمندگان اسلام دل داغدیده مادران شهدا را شاد بفرما و چشم آنها را بر زیارت کربلای معلی نورانی بگردان.خدا یا، اسلام و اسلامیان را به رهبری امام خمینی نصرت عطا بفرما و ریشه کفر و ستم را از جهان برکن .
والسلام علیکم و رحمة الله و بر کاته
الهم الرزقنا الشفا عة الحسین یو م الورود و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین.
سوم ارديبهشت 1344، در روستاي احمدآباد رضوي از توابع شهرستانرفسنجان چشم به جهان گشود. پدرش عبدالحسين (فوت 1361) كشاورز بود و مادرش صغرا نام داشت. دانشجوي سال اول مقطع كارداني بود، بهعنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و يكم بهمن 1364، در اروندرود بر اثر اصابت تركش غرق و به شهادت رسيد. مزار وي در روستای لطفآباد تابعه شهرستان زادگاهش واقع است.
شهید با تولد خود روشنی بخش محفل خانواده رشیدی شد. او را حسن نامیدند. عشق به کسب معرفت و درک حقایق هستی و کمال او را برآن داشت که بعد از اخذ مدرک سیکل راهی حوزه علمیه قم شود ولی به دلایلی پذیرفته نشد و مجبور به ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان شد و یک سال در انار به ادامه تحصیل مشغول شد. در همین زمان بود که پدرش به دیدار حق شتافت.این مصیبت بزرگ دیگر او را قرار ماندن نگذاشت و به رفسنجان عزم سفر کرد و در آنجا دیپلم خود را گر فت. با وجود علاقه ای که به درس داشت در دوره تربیت معلم رفسنجان مشغول به کسب علم شد 70 روز درس خواند اما نوای عاشقانه جنگ او را از خود بیقرار کرد و به جبهه های جنگ کشاند و به عنوان بسیجی راهی شد. پس سه ماه حضور عاشقانه و مخلصانه صلای رحیل الهی را لبیک گفت و بر بال فرشتگان عرش آشیان به جانب سرسبزترین آقاق شهود هجرت گزید انوار تابان عشقش فروزان باد.
هزار قایق از اینجا رفت به سوی ساحلش ولی تو قایق بی پا رو اسیر وحشت توفانی
نگاه خیس جنون ما به کوچه های شقا یق هاست نه می خو ریم به بن بستی نه می رسیم به پایا نی
(سید محمد حسین ابو ترابی)
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه