بسمه تعالی
پروردگارا تو مرا به سوی خود خواندی من هم با همه وجودم به سوی تو آمدم و از هر چه داشتم گذشتم و به فرمانت لبیک گفتم و جبهه را به عنوان نزدیکترین راه جهت رسیدن به خودت انتخاب نمودم خدایا تو را شکر می کنم .زیرا در اینجا یاد مرگ و یاد یاران با وفا بهترین انگیزه برای مخالفت با نفس و دشمنی با شیطان می باشد.جبهه ای که همه مستضعفان جهان شاهدند و همه مومنین شهادت می دهند و زمین و آسمان شهادت می دهند جنگ بین انقلاب اسلامی ایران و حزب بعث عراق جنگی است بین حق و باطل و جنگی است که یکطرف مرجع عالیقدر تشیع رهبری میکند و در طرف دیگر دیکتکتوری رذل و نوکر استعمار و در این مقایسه حق و باطل هیچ شکی نیست چیزی است که بر همه معلوم می باشد امری است که تو به آن فرمان داده ای و مرجع تشیع فتوا داده و من همه برای دفاع از حیثیت و دین وطن و انقلاب خود و خلاصه در راه تو آماده این جبهه شده ام.
خدایا ترا شکر میکنم و از تو می خواهم که بمن صبر و قدرت و مقاومت عطا کنی تا از این آزمایش سخت رو سفید بیرون آیم و اگر مشیت تو بر این تعلق گرفته که زنده بمانم توفیق اطاعت و بندگی و ترک گناه و معصیت عطایم کنی تا به جبران گذشته هایم بپردازم.
در خاتمه از پدر و مادر و خواهران و برادران و همسرم تقاضای عفو دارم. و از آنها میخوام از راه خدا منحرف نشوند و در همه عمر تسلیم امر پروردگار باشند.زیرا ما برای آخرت آفریده شده ایم نه برای دنیا و این مصیبت ها و سختی های زود گذر و تمام شدنی است.
والسلام
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار
حسن زارع پیشه
يكم مهر 1336، در شهرستان بافت چشم به جهان گشود. پدرش قربانعلي، ژاندارم بود و مادرش زيور نام داشت. تا پايان مقطع متوسطه تحصيل كرد و ديپلم تجربيگرفت. سال 1363، ازدواج نمود و صاحب يك پسر شد. كارمند كميته امداد امام بود، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و يكم بهمن 1364، با سمت فرمانده گروهان در اروندرود بر اثر اصابت گلوله به قلب، شهيد شد. مزار وي در زادگاهش واقع است. برادرش يدالله نيز به شهادت رسيده است.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه