حسن چوپانی

بسم الله الرحمن الرحیم
ما از آن خداییم و بسوی او بر میگردیم.
خداوندا دوست دارم این جان ناقابل و این خون ناقابل را در راه پاک و پرارزش تو هدیه کنم. به جبهه می روم با چشمی باز و با فکری روشن و با عشق به معشوق . تنها هدف من این است که رضایت خداوند تبارک و تعالی را جلب کنم.  همانگونه که پروردگار می فرماید: (قاتلو فی سبیل الله یقاتلونکم) با آنهاییکه با شما می جنگند بجنگید. پدر و مادر عزیزم و همچنین خواهر و برادران عزیزم هیچگاه کمک و یاری به رهبر انقلاب را فراموش نکنید و همیشه او را سرمشق قرار دهید که او نیز از تبار پاک امامان و رسولان است. همیشه گوشتان به سخنان گوهربار او باشد و سعی کنید سخنان او را در زندگی مو به مو پیاده کنید و پیرو او باشید که پیروی از او به سعادت رسیدن است. مادر و خواهران عزیزم حجابتان را کاملتر و بهتر کنید که این خود مشت محکمی است بر دهان ضد انقلاب. ای دوستان شما مبادا که فکر کنید که من به جبهه با زور و یا برای ریا و مقام رفته ام بلکه بخاطر رضای خدا و بخاطر پیروزی اسلام که وظیفه تک تک ما می باشد و شما مادر عزیزم اجر مرا در نزد خدا از بین نبرید فکر کنید که شب عروسی من است و همانطور خوشحالی کنید و با گریه خود دشمن را شاد نکنید. والسلام . به امید پیروزی رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل.

پانزدهم شهريور 1345، در روستاي احمديه از توابع‌شهرستان رفسنجان چشم به‌جهان گشود. پدرش محمد، كشاورز بود و مادرش صغري نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. پاسدار بود، نوزدهم دي 1365، در شلمچه بر اثر اصابت تركش شهيد شد. مزار وي در  زادگاهش واقع است.