بسم الله الرحمن الرحیم
[با سلام] به رهبرکبیر انقلاب حضرت آیت الله خمینی و با سلام به روان پاک شهدای […] انقلاب، ما میمیریم تا به رنج دیگان جامعه های فردا بگوییم که زندگی در رفتن است نه به مقصد رسیدن که مقصد پایان زندگی انسانی است و همه یکسان به مرگ می رسند ولی همه یکسان زندگی نکرده اند، زندگی مرگ است و مرگ مقصد باید در راه پیروزی بود. ای یتیمانی که در شب های زمستان تا صبح می لرزید و رواندازی ندارید، ای مادران پیری که همواره دعای خیرتان همراه و بدرقه راهمان بود و ای پیرمردان ریش سفید که چشم امیدتان بودیم و شما از تمام رنج دیدگان ایران و جهان بدانید که ما فعالیت و کوشش خود را در راه دفاع از انقلاب اسلامی خونین و ایران که چشم شما بدان است کردیم و در این راه کشته شدن ما را چه باک که شهادت آرزوی ماست.
اما شما دیگر تنها با حرف نگویید یا حسین یا لیتنی کنت معکم که دوران عمل فرا رسیده اما اسلام و حسین را یاری دادن تنها به جبهه جنگ اعزام شدن و با دشمنان رو در رو قرار گرفتن و با سلاح جنگیدن نیست بلکه آن پیرزنی که در روستا برای سربازان اسلام نان می پزد در جنگ است، آن کشاورزی که در روستا برای رهایی کشور از وابستگی اقتصادی گندم می کارد در جنگ است و امروز مسئولیت کشاورزان عزیز بیش از همیشه است و آن بازاری و کاسب که بدون به وجود آوردن کمبود، جنس را عادلانه در اختیار مردم قرار می دهد در جنگ است. آن دانش آموزی که مرتب بر سرکلاس حاضر می شود و بدون آنکه فریب گروهک های وابسته را بخورد مشغول تحصیل است، در جنگ است. فکر نکنید که به جنگ نمی رفتم حالا پیش شما بودم نه، چون در قرآن م یفرماید:
“کسی که سرنوشتش کشته شدن در راه خداست خودش با پای خویش به قتلگاه می رود تا آنچه در دل دارد خدا بیازماید”. والسلام
حسین اسدیان در تاریخ 4/ 10 / 60
هفتم فروردين 1340 ، در شهرستان شهربابك چشم به جهان گشود. پدرش اصغر (فوت) 1351 كشاورز بود و مادرش صغرا نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته اقتصاد در س خواند و ديپلم گرفت. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و سو م تير 1361، در شلمچه بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي روستاي پيرجل زادگاهش واقع است.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه