حسین اخشیک

نــام :
حسین اخشیک
نـام خـانوادگـی :
نـام پـدر :
اکبر
تـاریخ تـولـد :
1344/08/10
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

وصیت نامه این جانب حسین آخشیک/
ولاتقوالمن تقبل فی سبیل الله امواتا بل احیاء ولکن لاتشعرون
به آن دسته از کسانیکه در راه خدا کشته می شوند مردگان نگویید بلکه آنها زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند.
به نام خدا و شهیدانی که چون ندای حق را شنیدند عاشقانه بسوی او شتافتند و دراوج انسانیت با خون خود این حقیقت را گواهی کردند و ای خدا پروردگارا تو خود میدانی که ما چقدر مشتاق شهادتیم و نیز میدانی که هدف ما شهادت نیست بلکه پیروزی در راه توست و در راه تو می جنگیم اگر توانستیم می کشیم واگر نتوانستیم کشته می شویم من که زندگیم به اسلام خدمتی نکرده ام وشاید مرگم موجب خدمتی بشود من برای وصیت خود یک مشت درد و رنج دارم که براین صفحه کاغذ می خواهم همچون تیغی و یا تیری بر قلب سیاه دلانی که این آزادی را حس نکرده اند و بر سراموال این ملتی را وامتی را به نیستی و نابودی می کشانند فروآورم این منافقین از خدا بی خبر که اسلام را نمی شناسند بخیال خام خود می توانند که این مردم انقلابی و شهید پرور را از صحنه بیرون کنند اما کور خوانده اند بلکه امت قهرمان ستیزه جو و انقلابی با وحدت خود مشت محکمی بر پیکر منافقین وعوامل وابسته به آن فرو می آورند. تنها وصیتی دارم به امت ایران این است که همیشه یاروفادار امام باشند و پیرو خط او زیرا او بود که ما را بیدار ساخت واصول وعقاید نگه داشته شده را با مفهومی دیگر به ما فهمانید وبرای او همیشه دعا کنید این امام که همچون کوهی استوار در مقابل جهانخواران ایستادگی می کند امامی که همچنین با دید مکتبی خود برعلیه تمام مستکبران جهان می شود و آنچنان قهرمانانه از کشور اسلامی ما دفاع می کند و پوزه تمام ضد اسلامیان را آنطور که خداوند راضی است به خاک می مالد و بخاطر اسلام و بخاطر خون شهیدان گلگون کفنان
از دستورات امام باید پیروی کنیم و از یاد او نروید و همیشه به یاد او باشید و برای او دعا کنید و این شعار را تکرار کنید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
واز پدر ومادرم می خواهم که هیچ ناراحتی بخاطر من نداشته باشند و مانند گذشته به زندگی خود ادامه دهند وتنها سخن و پیامی به مادرم دارم این است دیگر تو را نمی بینم دیدار ما همگی روز قیامت و مقدار پولی راهم که دارم و به د ست شماست آن را بهرگونه که صلاح می دانید خرج نمایید و مقداری راهم در راه خدا به مستضعفین کمک کنید و می خواهم که برای من عزاداری نکنید که من قابل عزاداری را ندارم وبه عنوان شهید نام نکنید برای اینکه من زندگیم به اسلام خدمتی نکردم و قابل شهید شدن را ندارم چون که کسی در راه خدا شهید شود پاک است و بی گناه ولی اما من گناهکارم و در درگاه خداوند شرم دارم من نه لیاقت بهشت را دارم و نه لیاقت اسم شهید و جای شهید را ولی لطف خدا و رحمت حق و بخشندگی او را نیز نمی توانم فراموش کنم و از دوستان تنها وصیتی اینست که راه تمام شهیدان را ادامه دهند و پیرو خط امام باشید که او بگردن یکایک شما حق دارد و از شما انتظار دارد که همیشه در راه خدا گام بردارید و در راه اسلام خدمت کنید و در عمل بخدا رستگار خواهید شد واز خدا بخواهید که شما را پاک نگهدارد و نباید کاری را از روی هوای نفس انجام دهید چنانکه امیرالمومنین علیه السلام می فرماید ترسناکترین چیزیکه شما می ترسم دو چیز است پیروی از هوای و آرزوی دراز اما پیروی از هوای شخص را از حق باز می دارد واما آرزوی درازآخرت را از یاد می برد وباید به خود تزکیه نفس دهید وبرای خداشناسی اول باید ازخودشناسی شروع کنید شما باید خودتان را بشناسید و وقتی که خودتان را شناختید انسان را شناختید و وقتی انسان را شناختید خدا را شناختید من که این راه را انتخاب کردم می دانستم به احتمال زیاد کشته می شوم ولی این را هم می دانم که کشته شدن در راه خدا و کشته شدن در راه فی سبیل الله است واگر قطعه قطعه ام کنند دست از دینم وراهم برنخواهم داشت و موقعی ای که شهید می شوم مرگ من از قفس تن آزاد خواهد شد و به وضوح خدا را خواهم دید و زندگی اصلی خود را در آن دنیا شروع خواهم کرد اگر چه فاصله ما تا دشمن زیاد است ولی بین کشته شدن وزنده ماندن یک خمپاره است که هر لحظه ممکن است جانم را بگیرد و از شما بازماندگان می خواهم که برای من دعا کنید و مرا ببخشید من در قیامت نیز بخودم اجازه خواهم داد که از خداوند طلب آمرزش کنم و شاید که خدا گناهانم را ببخشد و فشار شب اول قبر را برای من که طاقت آن را ندارم عفو کند از درگاهش طلب آمرزش و استغفار دارم.
بیاد شهیدانی که چون ندای حق را شنیدند و جوانمردانه بسوی آن شتافتند.
والسلام

بیوگرافی

شهید حسین آخشیک در سال 1341 در شهر کرمان متولد شد.در دوران کودکی نور ایمان و شهادت در چهره پرفروغش نمایان بود از همان دوران نیز با وجود کمی سن علاقه شدیدی به شرکت در مجالس مذهبی داشت پس از سپری کردن سال پنجم ابتدایی دوره راهنمایی را در مدرسه شهید حمید نامجو شروع کرد. بعضی اوقات که از مدرسه می آمد تا پاسی از شب با دوستانش به بحثهای ارشادی می نشست.
درسالهای 56 و 57 در راهپیماییها و جلسه های ضد رژیم شاه شرکت می کرد در حمله مزدوران شاه به مسجد امام کرمان درآنجا حضور داشت. همراه با اوج گیری انقلاب درمیان توده های میلیونی ملت ایران وی نیز با شرکت فعال خود دوشادوش ملت مسلمان ایران بود و در میان دریای خروشان و متلاطم ملت شعار مرگ بر استبداد استقلال آزادی جمهوری اسلامی را سر می داد بعد از پیروزی انقلاب جهت حفظ و تداوم انقلاب به عضویت بسیج درآمد بعد از مدتی در تابستان سال 60 در ماه رمضان به جبهه کرخه اعزام شد. بعد از پیروزی در این عملیات به کرمان بازگشت و به تحصیل خود ادامه داد. در گروه مقاومت آیت ا… منتظری در مسجد امام حسن ثبت نام نمود و در اوایل ماه محرم به ندای امام خویش لبیک گفت.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1362/09/8
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
بستان
عـملیـات :
نـحوه شـهادت :
ابتدا در اهواز بود وبعد به سوسنگرد انتقال یافت در حمله طریق القدس در بستان بود که دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت نایل آمد

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *