بسم الله الرحمن الرحیم
سلام ای مادر و ای پدر عزیزم اکنون که خواست خدای تبارک و تعالی توفیق آنرا پیدا نمودم تا در میدان امتحان الهی راه یابم امیدوارم در این راه فاتح شاد و مسرور و در بازگشت با قلبی آکنده از شادی و نوای پیروزی بر لبانتان به آغوش شما باز گردم (انشاءالله)
اکنون که کوله بار هجرت بسته ام و خود را برای جهاد اصغر آماده کرده ام امیدوارم که بتوانم در جهاد اکبر پیروز شوم و آنگونه که مکتب اسلام خواسته است بتوانم خود را سرباز جندالله بپرورانم .
پدرم آیا از اینکه از وجود پر ثمر عمرت یک شهید پرورش یافته در مکتب الهی بیرون آمده است افتخار نمی کنی ؟ آیا از اینکه توانسته ای در مهمتری برهه از زمان که اسلام عزیز مورد حملات گوناگون گرگهای عصر و شب قرار گرفته است قربانی ناقابلی را اهدا کنی خرسند نیستی ؟ اگر مثبت است که درود خدا بر تو باد که چه خوب اسلام را شناخته ای و از میدان امتحان الهی سربلند وفاتح بیرون آمده ای . مادرعزیزم خوب می دانم که طاقت شنیدن خبر شهادت فرزندت را نداری بدان که باید صبر واستقامت کرد . آیا حسین (ع) در زمین کربلا و آیا زینب در آن همه مصیبت ها را فراموش کرده ای که زینب چگونه فریاد حسین (ع) را در برابر جباران تاریخ اقامه کرد و طاغوتیان را رسوا نمود. میدانم که هر چند برایت خبر ناگواری است ولی برای خدا و برای اینکه روحم آزرده نشود از شما تنها یک خواهش دارم و آن اینکه هرگز قطره اشکی در چهره ات مشاهده نشود و خنده پیروزی و قبول شدن امتحان الهی برلبانت نقش بسته و به خدای بزرگ اثبات کن که آنچه داده ای تنها یک امانت بوده است و این را هم می گویم که اگر من شهید شدم بر مزارم گریه نکنید واگر اسیرشدم انتظار آمدن یک اسیر را نکشید و اگر مجروح شدم به ملاقاتم هجوم نیاورید و اگر ناپدید فراموشم کنید و به یاد شهید گم گشته در قبرستان که رفتید برای من نیز فاتحه ای بخوانید و من را در روستای خودم بخاک بسپارید.
یک پیام هم برای ملت ایران دارم و آن اینکه برادران حزب الله امام را هرگز تنها نگذارید و برادران در سنگر را هم یاری کنید.
یک پیام برای خانواده ام و تشیع کنندگان جنازه ام :
برایم اشک نریزید و سینه نزنید من خوش کام و خوشبختم چرا؟ چون رسالتم را به پایان رسانده ام اگر اشکی برمزارم می ریزید برای اسلام بریزید. پدر و مادرم من از شما نبودم بلکه امانتی بودم نزد شما . مرا قدرتی دیگر که مافوق دیگر نیروهاست بصورت امانتی نزد شما گذاشته بودم و حال آمد وامانت خود را پس گرفت پس شما ناراحت نباشید بلکه باید خوشحال باشید که این امانت را به خوبی و به نحو احسان به صاحب اصلی اش برگردانیده اید. در پایان از همه شما تقاضا دارم که برای رهبر کبیر انقلاب امام خمینی دعا کنید. والسلام. تاریخ 61/10/13
نهم فروردین 1344، در روستای محمدآباد از توابع شهرستان زرند به دنیا آمد. پدرش مختار، کشاورز بود و مادرش ربابه نام داشت. تا دوم متوسطه تحصیل کرد، به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و دوم فروردین 1362، در فكه توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر وی مدتها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص سال 1372، در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
جـزئیات شـهادت
اطـلاعات مـزار
تصویرمـزار
بدون دیدگاه