حسین زارع پیرحاجی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

اِنَّ اللهَ اشتَری مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِانَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلونَ وَعداً عَلیهِ حَقّاً فِی التَّوراةِ وَ الاِنجیلِ وَ القُرآنِ وَ مَن اَوفی بِعَهدِهِ مِنَ اللهِ فَاستَبشِرو بِبَیعِکُمُ الَّذی بایَعتُم بِه وَ ذلِکَ هُوَ الفَوزُ العَظِیمُ(سوره توبه، آیه 111)

حقا که خداوند از مومنان جانها و مالهایشان را خریداری کرده به بهانه آنکه بهشت از آن آنها باشد و کیفیت تسلیم متاع این است که آنها در راه خدا می جنگند پس می کشند و کشته می شوند و از اموال خود در راه خدا انفاق می کنند، این معامله وعده حقی بر عهده اوست گذشته در علم ازلی، نگاشته در لوح محفوظ و نوشته شده در تورات و انجیل و قرآن به عنوان سند معامله، و چه کسی وفادارتر به عهد خود از خداست؟ پس شادمان باشید به این داد و ستدی که انجام داده اید، و این است کامیابی بزرگ.

خدای را سپاسگزارم که توفیق و سعادتی را نصیب این بنده حقیر و ناقابل نمود که در این برهه حساس و سرنوشت ساز من هم سربازی از سربازان فداکار اسلام باشم و سهمی کوچک در این جنگ تاریخی نور علیه ظلمت داشته باشم. سلام و درود خداوند بزرگ و والامقام بر حضرت مهدی موعود، نور درخشان جبهه های حق علیه باطل و نائب بر حقش حضرت امام خمینی روحی لهو الفداه. سلام و رحمت بی کران خداوند عزوجل بر رزمندگان صحنه های نبرد حق علیه باطل و این بسیجیان عزیز و فداکار. صلوات و رحمت خداوند مهربان بر خانواده های معظم شهدا، اسرا، مفقودین، جانبازان، معلولین و مجروحین. خداوند انشاالله به حق فاطمه زهرا به یکایک این خانواده های معظم صبری عظیم و اجری جزیل عنایت بفرماید. «آمین یا رب العالمین»

پدر و مادر عزیز و مهربانم امیدوارم که حالتان صحت و سلامت بوده باشد…

پدر عزیز و مادر مهربانم، از شما تقاضا دارم هنگام شنیدن خبر شهادتم، شیون و زاری نکنید که اگر خدا نخواسته بعد از شهادتم گریه و ضجه نمایید، آیا می دانید که قلب دشمن شاد می شود؟ هر وقت خواستید برایم گریه کنید، به یاد مولا و سرورم، حسین ابن علی(ع) و ائمه معصومین علیهم السلام و بی بی پهلو شکسته ام، فاطمه زهرا، گریه کنید و از خدا بخواهید که قربانیتان را قبول نماید.

پدر و مادر عزیز و مهربانم از اینکه در مسیر بزرگ نمودن این بنده حقیر زحمات و مشکلات فراوانی را متحمل شدید، متشکر و سپاسگزارم و اگر در این مدت بیست سالی که در جوارتان بودم و موجب آزار و اذیت شما شدم، امیدوارم به بزرگواری خودتان مرا ببخشید و عفو نمایید. عزیزانم اگر جنازه ام به دستتان رسید، در هر کجا که خودتان صلاح دانستید به خاک بسپارید. خواهر و برادران عزیزم اگر بدی و خطایی از بنده به شما رسیده، امید عفو و بخشش دارم. اسلام را یاری کنید و پیرو ولایت فقیه باشید. برادرانم آرزو دارم بعد از شهادتم کوله بار خونینم را بردارید و راهم را ادامه دهید و همواره دنباله رو راه شهدا و خط رهبری باشید تا آینده ای درخشان داشته باشید. کلیه اقوام و خویشاوندانم اگر آزار و اذیتی از این بنده حقیر به شما رسید، امید عفو بخشش دارم.

همسر عزیز و مهربانم، از اینکه نتوانستم همسری لایق و شایسته برای شما باشم، معذرت می خواهم. اموال منقول و غیر منقول، هر چه دارم متعلق به همسر و فرزندانم می باشد. همسرم اگر فرزندم پسر شد، نامش را «مصطفی» بگذارید و اگر دختر بود، نامش را «فاطمه» بگذارید. همسر مهربانم از شما عاجزانه تقاضا دارم فرزندانم را طبق موازین و دستورات دین مبین اسلام تربیت نمایید. در پایان از کلیه دوستان و آشنایان حلالیت می طلبم.

لازم است که متذکر شوم که اگر بدهکاری به کسی دارم، بپردازید چون در خاطرم نیست به چه کسی بدهکار می باشم و هر کسی که طلبی از بنده دارد، بدون شرم و رودرواسی نقل کند تا فردای قیامت و روز محشر شرمنده دیدار یکدیگر نباشیم.

«دعا برای رزمندگان و امام عزیزمان را فراموش نکنید.» والسلام

«خدایا- خدایا- تا انقلاب مهدی- حتی کنار مهدی- خمینی را نگهدار»

دوم‌ مهر 1344، در روستاي رضي‌آباد از توابع‌ شهرستان جيرفت چشم به جهان گشود. پدرش دميل و مادرش لالي نام داشت. تا پايان مقطع راهنمايي درس خواند. سال 1362، ازدواج ‌‌‌كرد و صاحب ‌‌يك پسر و يك دختر شد. به عنوان‌ پاسدار درجبهه حضور يافت. بيستم ‌دي 1365، در شلمچه بر اثر اصابت‌ تركش به پاها، شهيد شد. پيكر وي در گلزار شهداي روستای دولت‌آباد تابعه شهرستان زادگاهش به خاك سپرده شد.