حسین سلطانی تاج آبادی

بسم الله الرحمن الرحیم
به گفته قرآن که کلام الله است فریاد بر می آوریم آی انسانها این مصیبتها که بر شما وارد می شود چیزی نیست چون شما از آن خدایید و به سوی او باز خواهید گشت. من می خواهم به فریاد حسین(ع) لبیک بگویم. تنها هدف من شهادت و جهاد است. من می خواهم حسین(ع) را یاری کنم، می خواهم عاشورای دیگری بپا کنم چون حسین گفت هل من ناصر ینصرنی؟ (آیا کسی هست مرا یاری کند) آری من هستم تنها در یک فکر هستم آن هم شهادت در راه خدا. من که سالها در یک نظام راکد بودم امروز تلاش می کنم تا با خون خود و سایر شهدا ایرانی بر اساس توحید بسازیم. برادر و خواهر مهربان تنها هدف شما ادامه دادن راه امام حسین(ع) باشد.
من از شما خواهران و برادران می خواهم که حسین زمان (روح خدا خمینی) را یاری کنید و او را تنها نگذارید من از تمام دوستان و همرزمان و پدر و مادر خواهر و برادر می خواهم که مرا ببخشند زیرا من خیلی شما را ناراحت کرده ام و امیدوارم که مرا ببخشید دیگر عرضی ندارم جز سلامتی تمام همرزمان و هم سنگران خداحافظ. به امید پیروزی اسلام. اگر من در راه خدا کشته شدم مرا در قبرستان مطهرآباد به خاک بسپارید.

دوم فروردين 1344، در روستاي مطهر‌آباد از توابع شهرستان زرند به دنيا آمد. پدرش ماشاءالله، كشاورز بود و مادرش سلطان نام داشت. تا سوم ‌متوسطه درس خواند، به عنوان ‌بسيجي در جبهه حضور يافت. پنجم فروردين 1361، در دشت‌عباس توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به ‌شهادت رسيد. پيكر وي در گلزار شهداي‌ امام زاده عبدالله (ع) زادگاهش به‌خاك سپرده شد. برادرش‌ حسن نيز به ‌شهادت رسيده است.