حسین شاه حیدری پور

نــام :
حسین
نـام خـانوادگـی :
شاه حیدری پور
نـام پـدر :
آقاخان
تـاریخ تـولـد :
1336
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

انشاالله به نام خدا به یاد خدا و برای خدا
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ
بدرستیکه خداوند می خرد از مومنین جانها و مالهایشان را به بهای بهشت آنانکه کارزار می کنند در راه خدا می کشند و کشته می شوند این وعده حق است در تورات و انجیل و قرآن.
با سلام و درود به پیشگاه حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفدا و با سلام به امام امت این زاهد شب پیر نشسته در جماران که عرصه را بر دشمنان اسلام از شرق و غرب تنگ کرده است و با درود بر روان پاک شهدای اسلام از صدر تا کربلای حسین(ع) و از کربلا تا کربلای ایران کربلایی که همچون حسینیانش در جوابش لبیک گفتند و در خون خود غلطیدند و جان را تقدیم خدایشان کردند و سلام بر شما پدران و مادران و فرزندان دلسوز شهدای عزیز که این گل سرخی از امام حسین(ع) به شما به ارث رسیده است که شهادت نام دارد او را آبیاری می کنید و از اسلام و جمهوری اسلامی بعد از شهادت عزیزانتان با اخلاص نگهبانی می کنید و سلام من بر تو ای پدرم و مادرم. مرا بزرگ کردید و به میدان امتحان نبرد فرستادید و وظیفه خود را نسبت به خدا و اسلام عمل کردید اولا از شما عزیزان طلب بخشش دارم چونکه از ساعتی پا به عرصه وجود گذاشتم باعث اذیت و رنج برایتان بودم و فرمانبرداری برایتان نکردم و حالا که بیدار شدم می بینم اطاعت خالصانه را از شما نداشتم. پدرم مرا ببخشید و حلال کنید مادرم یادم می آید تو را از کودکی چقدر اذیت می کردم و باعث ناراحتی تو می شدم. مادرم شیرت را بر من حلال کن و مرا مورد عفو خود قرار دهی. پدر و مادرم خیلی برای شما نگران می باشم اما باید با همدیگر جواب پیغمبر و امامان و رهرا(س) مادر شهدا را بدهیم و اگر به میدان نبرد نیامده بودم دنیا برایم تنگ بود و در آخر طعمه جهنم می شدم و حالا امیدی است و خدا مهربان و بخشنده می باشد.
و سلام بر تو ای برادر عزیزم خدا می داند من تو را از صمیم قلب دوست می داشتم و از تو عاجزانه می خواهم این برادر کوچکت را ببخشی و از بچه هایت که آنقدر مراحمت ایجاد می کردم حلالیت برایم طلب کنی و در راه اسلام و مسلمین و برای مردم محروم بکوشی و لحظه ای از یاد خدا غافل نشوی. دنیا مثل گذرگاهی است که مسافری از محلی عبور کند و اگر چشمه ای باشد جرعه ای آب بخورد و لحظه ای را آرام گیرد و دوباره به راه خود ادامه دهد . من و تو و این دنیا خانه و بچه را خدا صاحب است که هر کاری خواهد بکند.
خواهرانم سلام. رنج کشانم سلام می دانم مهر خواهر و برادری خیلی ارزش دارد ولی زندگی زینب کبری را مطالعه کنید و از آن آزاد زن اسلام درس بگیرید.
همسرم سلام و از شما طلب بخشش دارم و از فرزندمان این نور چشم من و تو میثم خوب نگهداری کنی و نگذاری بی پدری بر او غلبه کند زیرا دنیا خیلی فریب دهنده است. انسان خیال می کند همیشه زنده است و من او را بی حد و حساب دوست می داشتم و دلم برایش تنگ شده بود اما وظیفه می دانم که از شماها جدا شوم و برای رضای خدا مهاجرت کنم چونکه به دنبال هجرت جهاد در راه خدا و اسلام والاتر است.
پدرم مادرم همسرم خیلی آرزو دارم که او را بزرگ کنی و خوب تربیت کنی و از گناه و کارهای زشت او را دور نگه داری تا خدا لطفی کند و در آینده برای خودش انسانی خدائی شود همه چیز را درک نماید و این وصیت نامه را برای او نگهدارید و به او بگویید پدرت هوای کربلا به سر داشت و در صف زوار او قرار گرفت و در غرب کشور در راه خدا کشته شد به دست عراقیهایی که قبر امام ما را محاصره کرده اند و یادم آمد سخنی از امام چهارم فرمودند من از شهادت بابایم حسین(ع) و یارانش ناراحت نیستم و از گرمای کربلا و به اسیری رفتن اهل حرم ناراحت نیستم از آن ناراحتم که آب فرات مهریه مادرش بود و در کنار آب او و یارانش را لب تشنه شهید کردند و جرعه ای آب اهل کوفه به او ندادند و من ناقابل جهت اینکه بگویم هدفی داشتم وصیت نامه نوشتم و با کمال شرمندگی و این را می گویم ما مسلمان هستیم پیرو امام حسین(ع) می باشیم و از شهادت هراسی نداریم و لیکن از آن ناراحتم که به زیارت قبر امام حسین(ع) در دنیا نرسیدیم و آیا کسی هست که این راه را باز کند و زوار حسین شود و قبر زهرا(س) را چراغانی کند و از بابت ما هم دعا کند. اهل خانواده ام اگر جنازه من را آوردند در هر کجا که خواستید یا در جوار شهدای عزیزمان بخاک بسپارید و هر کس که خواست جسد من را ببیند که در خون خود غوطه ور گردیده است و از این دنیا چیز دیگری نبرده است و سفارش می کنم از آنهایی که اهل تقوا هستند و پیروی از امام و جمهوری اسلامی می کنند برایم طلب مغفرت کنند و بر سر خاکم هر وقت آمدید چند دفعه یامهدی بگویید و آنهایی که خدای ناکرده مشکوکیت به این جنگ و اسلام را دارند از این خونها و حقیقتها درس گیرند و بدانند که دنیا و مادیاتش با آنهمه رنگ و برقش هیچ نوع ارزشی ندارد مگر تقوا برای خدا و اگر گمنام شدم برایم دعا کنید چونکه در جوار شهیدان گمنام می باشم و ای خوش بحال آنکه مرغان هوا گوشت او را بخورند و این خوشحالی در شب اول قبر بسراغش آید و راحت باشد و گناهانش آمرزیده شود و در آخر شما را به صبر و شکیبایی دعوت می کنم و برای همگی با این زبان و قلب ناچیز دعا می کنم و از اهل محل عموها و دایی ها و اقوامان و آشنایان و نزدیکان و دوستان و آنهایی که دینی به گردن من دارند طلب بخشش دارم و مرا حلال کنید و آن شعار همیشگی را سر می دهیم.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی در کنار مهدی خمینی را نگهدار.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. حقیر حسین شاه حیدری تاریخ 65/4/6

بیوگرافی

بيستم خرداد 1336، در شهرستان بردسير متولد شد. پدرش آقاخان و مادرش خاتون نام داشت. تا پايان مقطع ابتدايي درس خواند. سال 1362، ازدواج كرد و صاحب يك پسر شد. سرايدار آموزش‌وپرورش بود، به‌عنوان بسيجي‌در جبهه حضور يافت. دهم تير ‌1365، در مهران  توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. مزار وي در روستای بيدخوان تابعه زادگاهش واقع است.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1365/04/10
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
مهران
عـملیـات :
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *