حسین مرتضوی زاده

نــام :
حسین
نـام خـانوادگـی :
مرتضوی زاده
نـام پـدر :
محمد
تـاریخ تـولـد :
1338
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه
بیوگرافی

شهید حسین مرتضوی زاده در سال 1338 در شهرستان رفسنجان به دنیا امد.خانواده ای مذهبی که زندگی حسین عزیز را در پرتو پرچم حضرت ابوالفضل مدیون می دانستند. علت هم این بود که حسین در کودکی بیماری سختی مبتلا شد و مادر ایشان به حضرت ابوالفضل متوسل شدند. و در خواب دیدند که پرچم حضرت ابوالفضل بر روی حسین خم شده است و حسین شفا پیدا خواهد کرد.

شهید مرتضوی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در رفسنجان گذرانده و در مبارزات رژیم پهلوی در توزیع اعلامیه و آگاهی به مردم کوشا بود. و در سال 1356 در رشته ی فیزیک کرمان قبول شد و موسس تشکیل اسلامی دانشجویان پیروخط امام بود.

شهید مرتضوی در تاسیس سپاه کرمان و جهاد سازندگی نقش موثری داشت.
آرزوی شهادت را در قلب خود بارور می نمود و چندین بار به جبهه های جنگ عزیمت نمود. و در سال 1361 به عنوان معاون دفتر سیاسی و انتظامی در استانداری مشغول شد. در سال 62 رئیس دفتر مدیر کل سیاسی و انتظامی به خدمت صادقانه خود ادامه داد. و در رشته ی مدیریت دولتی فوق لیسانس گرفت.

در سال 1360 ازدواج نمود و همسر وی خواهر شهید محمد علی سلاجقه است که در کربلای 4 به شهادت رسید. همسر وی همیشه عاشقانه با او همراهی کرد تا در سال 1371 در 13 شهریور به سوگ همیشگی حسین عزیزش نشست. . فرزندان او علی زینب و محمد نام دارند که در زمان شهادت علی کلاس سوم ,زینب کلاس دوم و محمد 9 ماهه بود. که امروز علی  و زینب و محمد با پشتیبانی عموی خود
مهندس مجید مرتضوی زاده که پس از شهادت برادر خود خانواده ی برادر خود را زیر پر و بال خویش گرفت و با همسر شهید ازدواج نمود و پلکان موفقیت فرزندان  او شد , زینب فوق لیسانس روانشناسی و محمد دانشجوی رشته ی دندانپزشکی است.

حسین عزیز به نماز اول وقت آنقدر اهمیت می داد که حتی در سفر توقف می کرد و می گفت الان تلفن خدا زنگ زده و به بجه هایش توصیه ی فراوان در این امر می نمود در هیچ صورتی از بیت المال استفاده نمی کرد. حتی یک روز فرزنش علی در تب می سوخت و باید سریعآ به بیمارستان منتقل می شد. اما شهید با اینکه ماشین اداره را در اختیار داشت از آن استفاده نکرد و به خانه ی پدر خانمش رفت و ماشین او را قرض گرفت و با آن علی را به بیمارستان رساند.

و همیشه می گفت بگذارید پل های جاده پشت سر من آسفالت باشد. و می گفت اگر بعد از مرگ من فرزندانم اهل نماز بودند بدانید دست به بیت المال نزده ام. و امروزه فرزندان او بهترین نمازگزارانند و به نماز سر وقت اهمیت زیادی می دهند. می گفت اگر در عزای من مردم دلسوزی کردند یعنی من برای آنها
دلسوز بودم. و روز عزای حسین را تمام ما به یاد داریم.

حسین مهربان , دلسوز , مودب بود و احترام زیادی به ارباب رجوع می داد. و همیشه می گفت ما باید فکر کنیم پایین ترین طبقه از مردم هستیم و تکبر نداشته باشیم.و حتی در محل کار صندوق رفع مظالم گذاشته بود و مقداری از حقوق خود را در آن می ریخت که از همه چیز مراقبت کند. حتی پول یک تلفن داخلی را می پرداخت و اضافه کار خود را به خدمه استانداری می داد. انسان اگر در موقعیت حسین عزیز قرار گرفت و شکل و عمل نمود مهم است.

او شبها معمولآ نماز شب می خواند و غسل شهادت می کرد و می گفت شهادت به دنبال انسانهای خوب می آید , اگر 2 تا گلوله هم هست من در قیامت دلیل می آورم که با این 2 تیر شهید شده ام.و همانا شهید عزیز ما با ضربت 2 گلوله به شهادت رسید.
برخی از مسولیت های ایشان :

1- مسول اطلاعات سپاه
2- مدیر کل سیاسی استانداری
3- موسس هییت گزینش استان کرمان
4- فعالیت های مرکزی در جهاد دانشگاهی و جهاد سازندگی
5- هیئت مدیره آب و فاضلاب
همیشه می گفتیم گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت اما نمی دانستیم گل بی خار
ما از سال 71 دیگر به خانه باز نمی گردد.
روحش شاد و یادش گرامی باد.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1371/06/13
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
جاده سیرجان
عـملیـات :
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
7
ردیـف :
3
شـماره :
7

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *