حیدر رجایی لک

بسم الله الرحمن الرحیم
بنا بر وظیفه شرعی که بر دوش دارم وصیت نامه ام را آغاز می کنم.
من افتخار می نمایم در راهی گام نهادم که اولش بنام خدا شروع شده و آخرش نیز به الله ختم می شود و شهادت را در نهایت اوج سعادت می دانم.
خدایا امام امت را تا انقلاب مهدی(عج) حتی کنا او حفظ بفرما. خدایا منافقین، ظالمین و مستکبرین را ریشه کن فرما زیرا اینها هستند که پیوسته مستضعفین را مورد تهاجم و استعمار و استثمار خویش قرار می دهند. خدایا حزب الله را بر کلیه حزب طاغوتها نصرت عنایت فرما. خدایا مسئولین ما را بیش از پیش به وظایفشان آگاه ساز تا بتوانند چون گذشته مسئولیت خویش را به نحو احسنت به انجام رسانند تا موجب هر چه سریعتر الهی شدن جامعه ما شوند.
پدر و مادرم از شما امید عفو دارم  و پیام من به شما این است که چون گذشته نماز را بپا دارید و روزه بگیرید در نماز جمعه حتما شرکت کنید و دعاها را برپا دارید چونکه در روز جمعه و نماز جمعه صفهای منسجم مسلمین است که منافقین را به هراس انداخته و محقق این شعار است که نماز جمعه ما عزای دشمن ما است.
خواهرم دو رسالت را بر دوش دارید اول رسالت زینب بودن که باید پیام خون شهدا را که صدور انقلاب است به انجام رسانید دیگر رسالت مادر بودن که با تربیت فرزندانی متقی و پرهیزگار و پیرو اسلام ولایتی و فقاهتی می توانید جامعه را به سرحد تکامل الهی سوق دهید.
برادرم که رسالت معلم بودن را بر دوش می کشی باید بدانید که شما هستید که می توانید فرهنگ کشوری را به سرحد فقر و زوال بکشید و همچنین همین شما هستید که فرهنگ مملکت را به اعلا درجه خوبی و آگاهی برسانید چونکه نقش معلم نقش انبیا است.
برادران و خواهران معلمم که در سنگر مدرسه با دشمنان اسلام می جنگید یادتان پیوسته باشد که دانش آموزان را طوری تربیت کنید که پیوسته حامی حق و مظلومین و مستضعفین و ولایت فقیه باشند و خصم ظالمین و مستکبرین و منافقین و افراد ضد ولایت فقیه باشند به آنان بگویید که این سخن امام را هرگز فراموش ننمایید که در ذهنتان باشد که شرق و غرب دشمن شما هستند و آنها را مومن به خدا و محمد(ص) و آلش گردانید و شما نیز بدانید این گفته امام عزیزمان را باید پیوسته مد نظر داشته باشید که اگر تزکیه نباشد علم توحید هم به درد نمی خورد و پیوسته در خط اسلام و امام و ولایت فقیه باشید.
پیامم به امت شهیدپرور همیشه در صحنه این است که چون در گذشته در سنگر پشت جبهه کوشا باشید و وحدت را حفظ کنید که خداوند فرموده وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا و پیرو امام و ولایت فقیه باشید و همیشه این آیه را مدنظر داشته باشید يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.

يكم ‌مرداد 1338 در شهرستان بافت به دنيا آمد. پدرش محمد، خواربار فروش بود و مادرش ‌حاجيه نام ‌‌داشت. تا پايان مقطع متوسطه درس‌ خواند و ديپلم گرفت. معلم بود، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. يكم‌ آبان 1362، در مريوان توسط نيروهاي عراقي بر اثرسوختگي شدید به شهادت رسيد. پيكر وي در گلزار شهداي زادگاهش به خاك سپرده شد.
وی در خانواده مذهبي در شهر بافت روستاي كوران متولد شد دوران طفوليت را در اغوش گرم پر مهر و محبت مادري دلسوز و مهربان گذراند وتحصيلات ابتدايي راهنمايي متوسطه را نيز با موفقيت هر چه تمام تر در شهر بافت پشت سر گذراند مهربان بود وطبعي بلند و همتي والا داشت شجاع ودلير بود و پايمردي را از مولاي متقيان عل ابن ابيطالب اموخته بود ودرس عشق و ايثار و فداكاري را از سالار شهيدان به مصداق سخن گهر بار رسول اكرم (ص) ( انما بعثت معلما) به شغل معلمي كه در حقيقت شغل انبيا ست ومشغول اموزش علم به فرزندان ميهن اسلامي شد با شروع جنگ تحميلي جبهه عشق و شهادت ازادگي را به جبهه تعليم ترجيح داد وبه جبهه هاي جنگ عازم شد و سرانجام در تاريخ 62/8/1د رمنطقه عملياتي مريوان به فيض عظماي شهادت نائل امد وبه دانش اموزانش درس شهادت اموخت.
روحش شاد