داود خواجویی راوری

نــام :
داود
نـام خـانوادگـی :
خواجویی راوری
نـام پـدر :
محمد
تـاریخ تـولـد :
1345
مـحل تـولـد :
سـن :
سـال
دیـن و مـذهب :
شرح شهادت
وصیت نامه

قسمتی از وصیتنامه شهید: بخدا قسم من از این همه آتش اسلحه دشمن هیچ واهمه ای ندارم حتی ذره ای، این آتشی که می آید بیشترین کاری که می کند می تواند مرا بکشد و انسان باید بمیرد و هیچکس که تا بحال زنده نمانده پس چه خوب است افتخارآفرین با گلوله این کافرین بمیرم و مرگم باعث افتخار باشد.

بیوگرافی

دوم مهر 1345، در شهرستان راور به دنيا آمد. پدرش محمد، كشاورز بود ومادرش ربابه نام داشت. تا پايان مقطع ابتدايي درس خواند، كشاورز بود، به ‌عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. دوم‌ آبان 1362، در مريوان توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. مزار وي درگلزار شهداي‌ زادگاهش واقع‌است.

بسم الله الرحمن الرحیم
این شهید نیز از کسانی بودند که نوشیدن جرعه ای از دریای معرفت عالم الوهیت را به حیات در این عالم فانی مقدم می شمرد و دعوت معبودش را پذیرفت . شتافت تا از کسانی باشد که شعار جهاد در راه خدا ، آزاد زیستن و برای خدا زیستن را در گوش جهانیان زمزمه کند. وی برای دفاع از حریم و حفظ ارزشهای وطنش همچون سربازی فداکار در جبهه های حق علیه باطل دلیرانه جنگید تا به فیض شهادت نائل شد.
این شهید سرافراز به سال 1345 در راور و در خانواده ای مؤمن و متعهد چشم به جهان گشود . وی که دومین فرزند خانواده بود دوران کودکی را در آغوش پر مهر و محبت پدر و مادر سپری کرد و پس از آن چون علاقه زیادی به فعالیتهای زراعتی و کشاورزی داشت به منظور کمک به پدر و کاهش بار زحمات از دوش خانواده اش تنها یک سال در مقطع راهنمایی مدرسه شهید توکلی راور به تحصیل پرداخت.
صبر، ایمان به خدا، عشق به دفاع از میهن، ترویج امر به معروف و برخورداری از اخلاق و رفتاری شایسته از مهمترین خصوصیات وی در دوران نوجوانی بود و با دوستان و آشنایان کاملا مهربان و خوش برخورد بود. در این دوران علاوه بر اینکه او در امر کشاورزی فعالیت زیادی داشت و کمک شایانی برای خانواده به حساب می آمد به فعالیتهای ورزشی ، فرهنگی و دینی توجه خاصی داشت. این شهید عزیز به قرآن علاقه زیادی داشت و همواره به خواندن اهل بیت تمسک می جوئید. از این رو شرکت در جلسات قرآنی و مذهبی بخصوص مجالس سوگواری را از افتخارات خود به شمار می آورد.
سال چهارم ابتدایی وی مقارن بود با اوایل انقلاب در این دوران او با سمن کمی که داشت از تدبیر خوبی برخوردار بود و به خاطر علاقه به امام و مشاهده حرکتهای انقلابی در میان مردم سعی می کرد که نقش هر چند اندکی در این انقلاب داشته باشد از این رو با استفاده از امکانات کم مثل روغن مستعمل موتور به نوشتن شعارهای ضد استبدادی از قبیل (مرگ بر شاه) بر روی دیوارها و شرکت در راهپیمائیها از جمله اقداماتی بود که در توان خود می دید و انجام می داد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی وی علاوه بر فعالیتهای فرهنگی و مذهبی در پایگاه های مقاومت بسیج ثبت نام کرد و حضور چشمگیر و مداومی در این پایگاهها داشت.
هنوز مدتی به زمان انجام خدمت سربازی او باقی مانده بود که با شروع جنگ تحمیلی داوطلبانه از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به جبهه های جنگ اعزام شد و پس از دیدن آموزشهای لازم در کنار سایر همرزمان به دفاع از میهن پرداخت. چنانچه بعضی از این همرزمان او اظهار داشتند که شجاعت ایمان و همکاری وی در عرصه جبهه جنگ قابل تحسین و ستودنی بود.
او در این مدت سمت بی سیم چی را در جبهه برعهده داشت. از طریق نامه با خانواده اش در تماس بود و گاهی هم که در مرخصی و دور از جبهه جنگ به سر می برد، به دیدار خانواده شهدا و همرزمان خود می رفت و پیامهای همسنگرانش را به خانواده هایشان می رساند و بجای استراحت در اوقات فراغت به فعالیتهای کشاورزی و کمک به پدر می پرداخت.
این شهید بزرگوار جنگ را نعمت الهی و محل تربیت روح انسانیت می دانست و فقط اطاعت از فرمان امام خمینی و عشق به میهن او را به میدان جنگ سوق می داد، توصیه وی به بستگان و خانواده اش این بود که باید جای برادران شهید را پر کرد واسلام و مملکت را ازتجاوز دشمن بعثی محفوظ نگاه داشت و از خانواده می خواست که هرگز نگران من نباشید چون راهم را با دید وسیعی انتخاب کرده ام.
وی سرانجام در تاریخ 62/8/2 در عملیات والفجر 4 بر اثر اثابت ترکش خمپاره به فیض شهادت نائل شد و به آرزوی دیرینه خود رسید.
والدین این شهید بزرگوار نیز می گویند: گرچه فراق او برایمان دشوار است اما بسیار خوشحال و سرافرازیم که چنین فرزندی تربیت کردیم و به جامعه اسلامی تقدیم داشتیم. بطوریکه پدر ایشان می گوید:
یادم است روزیکه فرزندم شهید شده بود در زمینهای کشاورزی مشغول کار بودم که به من خبر دادند که به سپاه پاسداران مراجعه کنم وقتی به آنجا رفتم خبر شهادت فرزندم را که در بین هفت شهید دیگر بود به من دادند و بعد از شنیدن این خبر چون فرزندم به آرزوی خود رسیده خوشحال و ازاینکه ما را تنها گذاشته بود ناراحت شدم. در مراسم تشییع ، جمعیت فریاد مرگ بر صدام سر می دادند.
مادر ایشان نیز از این افتخار بزرگی که نصیب خود و فرزندش شده بود می گوید که: آرزوی من این است که این انقلاب به انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) بپیوندد.
انتظار و توقعی از هیچ کس ندارم چون معامله با خدا کرده ام، هیچ گاه حاضر نیستم از کسی غیر از خدا چیزی بخواهم.
یادش گرامی و راهش پررهرو باد.

جـزئیات شـهادت

تـاریخ شـهادت :
1362/08/02
کـشور شـهادت :
مـحل شـهادت :
مریوان
عـملیـات :
والفجر4
نـحوه شـهادت :

اطـلاعات مـزار

مـحل مـزار :
وضـعیت پـیکر :
موقـعیت مـزار در گـلزار شـهدا
قـطعـه :
ردیـف :
شـماره :

تصویرمـزار

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *