رضا امیدوار کوهبنانی

بسم الله الرحمن الرحیم و بسم رب الشهدا و الصدیقین
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله. بارالها شهادت می دهم به وحدانیت و یگانگی تو و شهادت می دهم به رسولانت از آدم تا خاتم محمد مصطفی (ص) و شهادت می دهم به ولایت امیر مومنان حضرت علی(ع) و یازده فرزندش . با درود به پیشگاه یگانه منجی عالم بشریت امام زمان (عج) و نایب برحقش اسطوره تقوی و شرف، حضرت امام خمینی و قائم مقام رهبر آیت حق منتظری و با درود به ارواح طیبه جمیع شهدا راه حق و حقیقت از هابیل تا حسین(ع) و از حسین (ع) تا شهدای عملیات اخیر و با سلام به رزمندگان جبهه توحید این شیران روز و زاهدان شب و با سلام به خانواده های محترم شهدا ، اسرا، مفقودین و جانبازان و با سلام به شما امت همیشه بیدار و شهیدپرور کوهبنان . اینجانب رضا امیدوار عبد ضعیف خداوند در صورتی که شهادت در راه معشوق نصیبم گردید چند جمله ای با شما عزیزان وصیت می نمایم امیدورام مورد استفاده قرار گیرد. آری اینک در برهه ای از زمان قرار گرفته ایم که تمام کفر برای شکستن این انقلاب مقدس از چهار سوی گیتی با تمام سلاح و قدرت کمر بسته اند. انقلابی که ثمره خون هزاران شهید مظلوم و نتیجه خونبهای شهدای بزرگ احد و شهیدان مظلوم صحرای تفتیده دشت نینوا و شهدای به حق هفتم تیر کربلای سرچشمه ایران می باشد همان شیرمردانی که با نثار خونهای پاکشان اسلام محمدی را بدست ما سپرده اند و در این زمان اگر ما حافظ و پاسدار خونهای عزیزان نباشیم فردای قیامت در مقابل آنان چه پاسخی داریم مگر نه اینکه ما می گفتیم یا ابا عبدالله ای کاش بدیم در روز عاشورا و در لحظات پایانی آن جنگ نابرابر تو را یاری می کردیم اینک فرزند بحق آن بزرگوار در مقابل یزید زمان، صدام کافر، ما را به یاری می طلبد و ندای هل من ناصرش از جماران بلند است و شرکت در جنگ را برای رهروانش تکلیف اعلام نمود و از اهم واجبات دانسته پس من این راه را آگاهانه برگزیدم و آمدم تا حسین زمان را یاری نمایم و اگر در این راه شهادت نصیبم شد امید است از شهدای واقعی راه خدا محسوب گردم خداوندا چگونه انسان پیکر به خون آغشته علی اصغرهای دوران را در قنداقها و گهواره ها ببینید که توسط بمبهای دشمنانت پیکرشان از هم جدا گردید چگونه یک مسلمان آزاده مشاهده نماید که اطفال مظلوم را اینگونه جنایتها از آغوش گرم مادرشان جدا می کنند و وحشیانه به شهادت می رسانند گرچه به قول رهبر انقلاب در قاموس شهادت واژه وحشت نیست و شهیدان نظر می کنند به وجه الله این اعمال کینه جویی و زشت خویی دشمنان اسلام را نشان می دهد و به ما می گوید که با چه ظالمانی روبرو هستیم که از هیچ گونه تلاشی برای سرکوب اسلام و مسلمین ابا ندارد . آری خدایا تو شاهد باش که من برای رضای تو و با یاد تو آمدم. امیدورارم در این مسیر همه حق جویان راهت را یاری فرمایی پرچم انقلابمان که ادامه همان انقلاب رسول الله در صدر اسلام است بر فراز کاخهای ابر جنایتکاران جهان به اهتزاز در آید و مستضعفین را طبق وعده ای که داری وارثان زمین گردند ” و نرید ان نمن الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین”. ای حسین زهرا آمدم تا راه بسته شده حرمت را به روی عشاقت باز کنم و در این راه اگر توفیق زیارت نصیبم شد زهی سعادت و اگر شهادت امانم نداد که قبر شش گوشه ات را در بغل بگیرم امیدوارم در جوار حق تعالی شما را زیارت نمایم. خلاصه‌ی مطلب از شما امت حزب الهی انتظار دارم که خط امام را رها نسازید و این پیر خستگی ناپذیر را در راه رسیدنتان به اهداف مقدس و عالیه اش حمایت نمایید و شعار همیشگی یادتان باشد “خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار”
در پایان از مادر بزرگوارم حلالیت می طلبم و امیدوارم این فرزند گنه کار خودش را عفو نماید. در مورد دارایی هم همانطور که می دانید من چیزی ندارم که درباره اش وصیت نمایم فقط شما موتورسیکلت و زمین پایین شهر را بفروش رسانده قرضهایم را بپردازید و بقیه اش را هم خرج کفن و دفنم نمایید و اگر چیزی باقی ماند حق فرزندانم می باشد و همسرم هم مختار است بعد از مرگم آینده خود را تعیین کند. از همگی شما ها مادرم برادرم خواهرم و همسر و فرزندانم امید عفو دارم و همه عزیزان را بخدای بزرگ می سپارم. 15/10/1364- اروندکنار

یکم دي 1337 ، در شهرستان كوهبنان به دنيا آمد. پدرش اكبر (فوت 1363) و مادرش سکینه نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. كارمند آموزش و پرورش بود. سال 1359 ازدواج كرد و صاحب دو پسر شد. به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. بيست و چهارم دي 1365 ، در شلمچه بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسيد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.