رضا براهویی

بسم رب الشهدا و الصدیقین
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله
نوشت آرام بر لوح سپیده، مسیحای زمان پیر خمین است / صدایش در وسیع دشت پیچید، ره من راه خونین حسین است.
اندر ره عشق خون و دل باید خورد، یا در لب دجله تشنه  لب باید مرد.
با سلام و درود بی پایان بر پیشگاه صاحب الزمان و نایب برحقش خمینی بت شکن ابراهیم زمان و سلام بر شهیدان راه حسین از کربلا تاکنون و سلام بر حسین و یاران او و همچنین سلام بر لبیک گویان امام، فدائیان راه حسین(ع) که با رزم بی امانشان بر پیکر دد منشانه دشمن می تازند و همانطور که به ندای رهبرمان لبیک گفتند و امثال کوفیان نبودند که امام خود را تنها گذارند و با حسین بیعت نکردند آن را تنها گذاشتند. ما هم اکنون به ندای رهبر عزیز لبیک گفته و می رویم تا راه بسته شده کربلا را باز نمایند و همچنین رژیم در حال اضمحلال شده صدام تکریتی سرنگون سازند و سلام گرم خود را بر امت مسلمان ایران می رسانم امتی که همیشه با یاری همدیگر این اسلام را حفظ کردند هم اکنون که در میادین جبهه های نبرد حق علیه باطل آماده پیکار و قتال کافرین هستیم و در زیر آتش دشمن با قلبی سرشار از ایمان و مملو از سرور و شفقت افتخار می کنم که توانسته ام به چنین مکانی راه یابم و حال می روم بنام آنکه جانم در دست اوست او که جان می دهد و می ستاند و یحیی و یمیت است و ای مردم مسلمان ایران مبادا راهی که در پیش گرفته اید رها سازید مبادا در حقانیت راهتان شک کنید بدانید که دشمن با سرمایه گذاریهای بزرگ می کوشد تا سدی جلوی اهداف مقدس شما ببندد و می خواهد شما را سست نمایند اما شما فریب آنان را نخورید و همیشه دنباله رو و لبیک گویان امام باشید تا رستگار شوید و مردم مسلمان در مقابل سختیها و و بلاها و کمبودها صبور باشید و باید ایستاد تا پیروزی انشاالله حاصل شود زیرا هیچکار عاری از زحمت نیست مخصوصا یک کار بزرگ مثل انقلاب که گاهی مشکلات در پیش می آید و کمبودها هم زیاد می شوند و باید در مقابل این سری چیزهای طاقت فرسا […]. اگر در راه حق استقامت ورزید و دین خدا را [یاری] کنید خدا نیز شما را یاری خواهد کرد خدا خیلی مهربان است و بار دیگر ای مردم ایران از شما می خواهم که پشت جبهه ها را محکم نگه دارید و با کسانی که می خواهند این انقلاب را از بین ببرند بر علیه آنها بپا خیزید و باند کفار و منافقین را از صحنه انقلاب به دور اندازید و همچنین بر علیه اشرار بسیج شوید و آنها را از بین ببرید که نتوانند ضربه ای بر انقلاب بزنند. من به عنوان یک برادر کوچکتر از امت حزب الله می خواهم که اگر می توانند به جبهه ها بیایند و اگر توانایی جنگ ندارند پشت جبهه را مستحکم نگه دارند البته این گفته رهبرمان است . ما باید به ندای رهبرمان لبیک گفت و ای جوانان ایران بر همه شما تکلیف شده هر یک وظیفه خویش بدانید و دانش آموزان عزیز ای نونهالان انقلاب در کلاس درستان همیشه حاضر باشند و درس بخوانید تا بتوانید با عملتان مشت محکمی بر دهان یاوه گویان غرب و شرق بزنید و بیایید به جبهه اسلحه من و دیگران بردارید بر علیه صدامیان بتازید نگذارید اسلحه ام بر زمین بماند به ندای امام لبیک گفته و پیش تازان رهروان حسین باشید و ای کارگر و کشاورز ضمن عرض سلام گرم تا می توانید با تمام قدرت کارتان را ادامه دهید و در مقابل کمبودها صبور باشید به امید پیروزی لشکریان اسلام و نابودی صدامیان. و سلام بر تو ای مادر مهربانم مادرجان صبور باش گریه و زاری مکن اگر که گریه کردی برای امام حسین(ع) علی اکبر(ع) و علی اصغر(ع) او گریه کن. گریه تو به من هر قطره بلکه سدی است سر راه من تا به کمال سعادت برسم. مادر صبر کردن صبور شدن اجر شهید دارد شما باید افتخار کنید که فرزندتان به چنین سعادتی رسیده. مادر خدا شما را امتحان گرفت باید صبر کرد البته مرا ببخشید که نتوانستم زحمات شما را جبران کنم. اکنون که به جبهه میروم راهم را به آگاهی انتخاب کرده ام و با عشق خدا بجایی می روم که عاشقان الله در آنجا از فراق می سوزند و انتظار می کشند. می روم تا سینه دشمن را بشکافم اگر لیاقت شهادت را داشتم خون ناقابل خود را نثار معبود نمایم. خایا بارالها از تو می خواهم که از گناهانم درگذری و تا زمانی که پاک نشده ام مرا از روی دنیا مبر و نمیران و ای خدا سایه روحانیت را از این انقلاب اسلامی گم مکن و عمر امام عزیزمان را طولانی بگردان. مادر و برادر عزیزم از خطاهایم در گذرید و در فراقم نگریید و خواهرم تو هم در فراقم ناله و زاری نکنید و صبر داشته باشید و مانند زینب (س)استقامت و صبر داشته باشید . مبادا بخاطر از دست دادن برادرتان ناراحت شوید بلکه باید خوشحال باشید که برادرتان سوی خدای خود شتافته و خدا ناظر و شاهد تمامی اعمال ماست. والسلام. سلام بر برادران و تمامی اقوام و خویشان می رسانم امیدوارم همیشه صابر و صبور باشید. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

دوم فروردين 1347، در روستاي سهران از توابع شهرستان كهنوج ديده به جهان گشود. پدرش عوض، كشاورز بود و مادرش ‌تاجي نام داشت. تا اول متوسطه درس ‌خواند، به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. نوزدهم دي 1365، در شلمچه بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.